پایمال کردن
فارسی به انگلیسی
to trample upon, to violate, to disregard
overrun, stamp, trample
فارسی به عربی
اغرس , اغمر , تجاوز , دس
مترادف و متضاد
دست پاچه کردن، منکوب کردن، درهم شکستن، پایمال کردن، سراسر پوشاندن، مستغرق دراندیشه شدن
موقوف کردن، خواباندن، فرو نشاندن، توقیف کردن، مانع شدن، منکوب کردن، پایمال کردن، سرکوب کردن، تحت فشار قرار دادن، فشاراوردن بر
لغو کردن، باطل کردن، پایمال کردن، باطل ساختن، سواره گذشتن از، برتری جستن بر، برتر یا مهمتر بودن
فهماندن، فرو کردن، پایمال کردن، جایگیر ساختن، تلقین کردن
خراب کردن، ویران کردن، تاراج کردن، پایمال کردن
پایمال کردن، فشار دادن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) زیر پا کردن از بین بردن له کردن اضمحلال انهدام .
فرهنگ معین
(کَ دَ ) (مص م . ) زیر پا کردن ، از بین بردن .
جدول کلمات
وط
پیشنهاد کاربران
زیر پا له کردن، از بین بردن
کلمات دیگر: