کلمه جو
صفحه اصلی

اتشگاه


مترادف اتشگاه : ( آتشگاه ) آتشکده، آذرگاه، اجاق، پرستشگاه، معبد

فارسی به انگلیسی

fire-place, grate, fire-temple, firebox

فارسی به عربی

موقد

مترادف و متضاد

fireplace (اسم)
بخاری، کانون، اجاق، اتشگاه

فرهنگ فارسی

( آتشگاه ) ( اسم ) ۱ - آتشکده ۲ - آتشدان سنگی که در آن آتش مقدس افروخته میشد .
آتشکده معبد آتش پرستان

فرهنگ معین

( آتشگاه ) ( ~. ) (اِمر. ) ۱ - آتشکده . ۲ - آتشدان .

لغت نامه دهخدا

( آتشگاه ) آتشگاه. [ ت َ ] ( اِ مرکب ) بیت النار. ( السامی فی الاسامی ). آتشکده. معبد آتش پرستان : کیخسرو آنجا شد [ به آتشگاه کرکو] و پلاس پوشید و دعا کرد ایزد تعالی آنجا روشنائی فرا دید آورد که اکنون آتشگاه است. ( تاریخ سیستان ). وآنجایگه که اکنون آتشگاه کرکوی است معبدجای گرشاسب بود. ( تاریخ سیستان ). جهودان را نیز کنشت است و ترسایان را کلیسا و گبرکان را آتشگاه. ( تاریخ سیستان ).
از فراوان طپش غم که مرا در دل بود
گفتی اندر دل من ساخته اند آتشگاه.
فرخی.
و اسفندیار بفرمان پدر آن را از بتان خالی کرد و آتشگاه کرد. ( مجمل التواریخ ).
نفسم سرد و سینه آتشگاه
دهنم خشک و دیده طوفان بار.
انوری.
ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی
وز هر رگ جان من به آتش راهی
چون میدانی که در دل آتش دارم
ناآمده بگذری چو آتش خواهی.
عطار.

آتشگاه. [ ت َ ] ( اِخ ) نام قلعه ای بوده است محکم به ترشیز. ( نزهةالقلوب ). || نام محلی در مغرب باکو بفاصله پانزده هزار گز، و ایرانیان را در قدیم چندین آتشکده معروف در آنجا بوده است. در این محل چاه نفتی است با دهانه بیضی بطول چهل گز که پیوسته در حال احتراق است و شعله های آتش از آن بیرون آید و گاه تا شش گز بالا رود. در اطراف این محل هر کجا زمین را گود کنند نفت در آن جمعشود، و چون کبریتی نزدیک زمین آتش زنند درحال زمین مشتعل گردد. || نام محلی کنار راه اصفهان بنجف آباد میان کلادان و امیریه به 7300 گزی اصفهان.

فرهنگ عمید

( آتشگاه ) ۱. بنایی در پیرامون شهرها که زردشتیان در آن آتش روشن می کنند.
۲. [قدیمی] آتشکده: نفسم سرد و سینه آتشگاه / دهنم خشک و دیده طوفان بار (انوری: ۱۹۲ ).
۳. جای افروختن آتش مقدس در آتشکده.

دانشنامه عمومی

آتشگاه. آتشگاه که در لغت به معنی آتشکده است در معانی زیر نیز کاربرد دارد:
آبشار آتشگاه، آبشاری در فاصلهٔ ۴۰ کیلومتری شهر لردگان در شهرستان لردگان.
آتشگاه (اردبیل)، روستایی از توابع شهرستان سرعین در استان اردبیل.
آتشگاه (رشت)، روستایی از بخش مرکزی شهرستان رشت در استان گیلان.
آتشگاه (کرج)، روستایی از توابع دهستان کمال آباد از بخش مرکزی شهرستان کرج در استان تهران.
آتشگاه (لردگان)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان لردگان در استان چهارمحال و بختیاری.
آتشگاه باکو، ساختمانی قلعه مانند در منطقه سوراخانی شهر باکو در جمهوری آذربایجان.
آتشگاه بزرگ، روستایی از توابع بخش لنده شهرستان کهگیلویه در استان کهگیلویه و بویراحمد.
آتشگاه طوالش، محوطه ای تاریخی در روستای مکش بخش مرکزی شهرستان طوالش در استان گیلان.
آتشگاه تفلیس در بخش تاریخی پایتخت گرجستان قرار دارد.
آتشگاه قصران، آتشگاهی در روستای آهار از توابع بخش لواسانات و رودبار شهرستان شمیرانات در استان تهران.
آتشگاه کل کنگ، مربوط به دوره اشکانیان-دوره ساسانیان، در شهرستان زهک از توابع استان سیستان و بلوچستان.
آرامگاه آتشگاه کل کنگ، مربوط به سده های متأخر دوران های تاریخی پس از اسلام، در شهرستان زهک استان سیستان و بلوچستان.
آتشگاه مشکین شهر، مربوط به دوره ساسانیان-سده های اولیه دوران های تاریخی پس از اسلام است و در شهرستان مشگین شهر استان اردبیل.
حاجی آباد آتشگاه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان گرمسار در استان سمنان.
آتشگاه اصفهان، یا کوه آتشگاه، از بناهای تاریخی دوران ساسانیان و آتشگاهی باستانی در شهر اصفهان از توابع استان اصفهان.
رشته کوه آتشگاه، کوهی در شهرستان پاوه و بقایای آتشکده ای باستانی که به مدت ۸۰۰ سال روشن بوده است.
قنات آتشگاه، قنات در روستای آجقان از توابع بخش مرکزی، شهرستان اسفراین در استان خراسان شمالی.
مجموعه آتشگاه طوالش، مجموعه آتشگاه مربوط به دوران های تاریخی پس از اسلام است و در روستای مکش شهرستان طوالش در استان گیلان.
قلعه آتشگاه آتشگاه برای این قلعه ظاهراً برگرفته از شکل و جنس کوهستان های پیرامون آن است که از سنگ های آذرین درونی تشکیل شده و سیاه رنگ و براق هستند.

دانشنامه آزاد فارسی

آتشگاه. کهن ترین اثر تاریخی شهر اصفهان، روی قلۀ کوهی به همین نام در ۷ کیلومتری غرب اصفهان در بلوکِ مارْبین بر سر راه اصفهان به نجف آباد. آتشکدۀ مشهور دورۀ ساسانی بود که در قرن های اولیه اسلامی دایر بود و نویسندگانی مانند مسعودی، ابن خردادبه، ابن حوقل و مافَرّوخی شرح آن را در کتاب های خود آورده اند. از خشت های عظیم که با ملاط رس و قطعات نی به یکدیگر متصل شده اند تشکیل و در دورۀ اسلامی به آن قسمت هایی افزوده شده است.

واژه نامه بختیاریکا

( آتش گاه ) چالِه؛ چاله دُو

پیشنهاد کاربران

خیابانیست که شهرستان خمینی شهر را به اصفهان متصل می نماید که به واسطه ی بناهای تاریخی آتشگاه ، منارجنبان و برج کبوتر و نیز به واسطه ی فضای سبز زیبایش مشهور است

آذرکده

این قلعه از برترین و شاخص ترین دژهای باستانی در ایران است. قلعه آتشگاه به وسیله حکومت ساسانیان[۱]ساخته شده است . استحتکامات و موقعیت سوق الجیشی ( استراتژیک ) قلعه آتشگاه کاشمر ، قلعه آتشگاه یک دژ و استحکامات پدافتدی و یکی از آثار باستانی کاشمر است که در کوهستان های شمال غربی شهر کاشمر جای دارد. این قلعه در هشت کیلومتری شمال روستای سرحوضک که خود در شش کیلومتر غرب کاشمر است و پیدا کردن این قلعه بدون راه بلد ممکن نیست.

Atashgah castle

برج آتشگاه


کلمات دیگر: