ایواز که آراسته و پیراسته باشد
ایوز
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ایوز. [ ای وَ ] ( ص ) ایواز که آراسته و پیراسته باشد. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( هفت اقلیم ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به ایواز و ایوازه و ایوزه شود.
دانشنامه عمومی
پیشنهاد کاربران
( اوستایی ) 1ـ درهم برهم ـ مغشوش¬ـ مشوش ـ آشفته ـ پریشان ـ بی نظم بودن 2ـ لبریز شدن
کلمات دیگر: