کلمه جو
صفحه اصلی

گنده خوی

فرهنگ فارسی

آنکه عرق بدنش بد بو باشد .
با واو معدوله صفت آنکه عرق بدنش عفن و گنده است .

لغت نامه دهخدا

گنده خوی. [ گ َ دَ / دِ خوَ / خُی ْ ] ( ص مرکب ) با واو معدوله ، آنکه عرق بدنش عفن و گنده است. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به گنده خویی شود.


کلمات دیگر: