کلمه جو
صفحه اصلی

قطربل

فرهنگ فارسی

قریه ایست بین بغداد و عکبرا واقع در شمال بغداد و شراب آن معروف بوده و شاعران در وصف آن اشعار بسیار سروده اند .

لغت نامه دهخدا

قطربل. [ ق ُ رَب ْ ب ُ / ق َ رَب ْ ب ُ ] ( اِخ ) نام دهی است بین بغداد و عکبرا که شراب آن مشهور است. این ده تفرجگاه ولگردان و میخانه میگساران است. شاعران در وصف آن بسی شعر سروده اند. رجوع به معجم البلدان شود.

قطربل. [ ق َ رَب ْ ب ُ ] ( اِخ ) دهی است برابر شهر آمِد دردیاربکر که در آن نیز شراب فروشند. محمدبن جعفر ربعی حلی در اشعار خود از آن یاد کند. ( معجم البلدان ).

قطربل . [ ق َ رَب ْ ب ُ ] (اِخ ) دهی است برابر شهر آمِد دردیاربکر که در آن نیز شراب فروشند. محمدبن جعفر ربعی حلی در اشعار خود از آن یاد کند. (معجم البلدان ).


قطربل . [ ق ُ رَب ْ ب ُ / ق َ رَب ْ ب ُ ] (اِخ ) نام دهی است بین بغداد و عکبرا که شراب آن مشهور است . این ده تفرجگاه ولگردان و میخانه ٔ میگساران است . شاعران در وصف آن بسی شعر سروده اند. رجوع به معجم البلدان شود.



کلمات دیگر: