مترادف اداره : دائره، دایره، سازمان، مؤسسه، تمشیت، تنسیق، رتق وفتق
برابر پارسی : سازمان، دیوان، ستاد، سرپرستی، دیوانخانه، اِواره، اَواره
administration, conduct, department, direction, government, office, workplace, management
administration department, office, management
اداره ء کل , حکومت , اجرا , الغاء , سوگند دادن , تصفيه , وصايت , تقسيمات جزء وزارتخانه ها در شهرها , فرمداري , اداره , ترتيب , مديريت , مديران , کارفرمايي
۱. دائره، دایره، سازمان، موسسه،
۲. تمشیت، تنسیق، رتقوفتق
دائره، دایره، سازمان، موسسه
تمشیت، تنسیق، رتقوفتق
حافظ.
معزی (فرهنگ خطی مذکور).
اداره . [ اِ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) قسمتی از وزارتخانه . هر وزارتخانه به چند اداره و هر اداره به چند دائره منشعب شود. ج ، اِدارات .
- اداره ٔمحاسبات . رجوع به محاسبات شود.
- اداره ٔ مدعی العمومی ابتدائی . رجوع به دادسرا شود.
- اداره ٔ مدعی العمومی استیناف .
- اداره ٔممیزی . رجوع به ممیزی شود.
۱. نهادی دولتی برای انجام کارها و وظایف مشخص که یک رئیس و چند دایره و شعبه دارد و تابع یک وزارتخانه است.
۲. (اسم مصدر) گرداندن امور؛ مدیریت: ادارهٴ زندگی.
〈 اداره شدن: (مصدر لازم) انجام شدن.
〈 اداره کردن: (مصدر متعدی) گرداندن امور؛ مدیریت.
سازمان، ستاد، سرپرست