کلمه جو
صفحه اصلی

ادامه دادن


برابر پارسی : دنبال کردن

فارسی به انگلیسی

keep, bide, continue, hold, follow, proceed, resume, preserve, pursue, remain, reopen, stick, sustain, to continue

to continue


bide, continue, hold, follow, proceed, resume, preserve, pursue, remain, reopen, stick, sustain


فارسی به عربی

استمر , اکثر , عیش ، استئناف

مترادف و متضاد

further (فعل)
جلو بردن، پیش بردن، ادامه دادن، پیشرفت کردن، کمک کردن به

run (فعل)
اداره کردن، نشان دادن، ادامه دادن، راندن، جاری شدن، دویدن، پیمودن، دایر بودن، پخش شدن، دوام یافتن، پوییدن

bring on (فعل)
جلو رفتن، ادامه دادن، وادار به عمل کردن، به ظهور رساندن

keep (فعل)
اداره کردن، جلوگیری کردن، ادامه دادن، نگاه داشتن، نگهداری کردن، حفظ کردن، مداومت بامری دادن

maintain (فعل)
حمایت کردن از، ادامه دادن، نگهداری کردن، حفظ کردن، نگه داشتن، برقرار داشتن، ابقا کردن، مدعی بودن

continue (فعل)
ادامه دادن، دنبال کردن

hang on (فعل)
ادامه دادن، ثابت قدم بودن، سماجت ورزیدن، دوام داشتن، متمسک شدن

carry on (فعل)
ادامه دادن

extend (فعل)
بزرگ کردن، منبسط کردن، ادامه دادن، رساندن، دراز کردن، توسعه دادن، طولانی کردن، طول دادن، تمدید کردن

hold over (فعل)
ادامه دادن، به تصرف ملک ادامه دادن، برای اینده نگاه داشتن

run on (فعل)
ادامه دادن، به تفصیل بیان کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) مداومت کردن دنبال کردن کاری را پیوسته گردانیدن .

پیشنهاد کاربران

continue

معمولا هم معنی میده

سیستان و بلوچستان جالق

استمرار دادن

پی گرفتن

دنبال گرفتن

ز پای ننشستن. [ زِ ن َ ن ِ / ن َن ْ ش َ ت َ ] ( مص مرکب ) کنایه از مقاومت کردن. آرام نگرفتن. قرار نگرفتن. به کار خود ادامه دادن و درنگ نکردن. به زانو درنیامدن. کاری را یکسره تا نیل به هدف تعقیب کردن. پیوسته کوشیدن ( در راه مقصودی و کاری ) . دست از کار نکشیدن :
اگر تو سرو خرامان ز پای ننشینی
چه فتنه ها که بخیزد میان اهل نشست.
سعدی.
چون شمع وجود من شب تا بسحر خود را
میسوخت و پروانه تا روز ز پا ننشست.
حافظ.

از سر گرفتن


کلمات دیگر: