اداره کننده
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
مدیر
مترادف و متضاد
مدیر، رئیس، متصدی، فرنشین، کارگردان، هدایت کننده، اداره کننده
رئیس، عضو شورا، نایب السلطنه، اداره کننده، نماینده پادشاه
پیشنهاد کاربران
در پارسی "وینارتار " از بن وینارتن
مدیر، گرداننده
کلمات دیگر: