کلمه جو
صفحه اصلی

ادعا


مترادف ادعا : تقاضا، توقع، خواست، داعیه، دعوی، مدعا، مطالبه

برابر پارسی : خواست، دادخواهی، داو، داوش، داوی، داویدن، فراخواست

فارسی به انگلیسی

allegation, claim, asseveration, avowal, case, interest, pretense, pretension, profession, statement, title, right

claim, pretension


allegation, asseveration, avowal, case, claim, interest, pretense, pretension, profession, statement, title


فارسی به عربی

( ادّعا ) اِحْتِجاجٌ ، اِدَّعاءٌ
ادعاء , التماس , زعم

ادعاء , التماس , زعم


مترادف و متضاد

assertion (اسم)
تاکید، مدعی، اعلامیه، اعلان، اگهی، اثبات، ادعا، بیانیه، اظهارنامه، تایید ادعا، اخبار

claim (اسم)
مدعی، ادعا، دعوی، مطالبه

pretense (اسم)
تظاهر، ظاهرسازی، بهانه، ادعا، ظاهری، وانمودسازی

pretension (اسم)
مدعی، تظاهر، وانمود، ادعا، قصد، دعوی

plea (اسم)
بهانه، ادعا، پیشنهاد، استدعاء، تقاضا، عذر، دادخواست، وعده مشروط

allegation (اسم)
مدعی، اظهار، بهانه، ادعا، تایید

purport (اسم)
ادعا، قصد، مفهوم، مفاد

protestation (اسم)
ادعا، اعتراض، اظهار جدی، واخواهی

asseveration (اسم)
ادعا، اظهار جدی

averment (اسم)
ادعا، اظهار قطعی یا مثبت، اظهار محض، بیان

postulate (اسم)
ادعا، درخواست، انگاره، تقاضا، قیاس منطقی، پذیره

تقاضا، توقع، خواست، داعیه، دعوی، مدعا، مطالبه


فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - دعوی کردن (خواه حق و خواه باطل ) دعوی کردن بر کسی دعوی کردن بچیزی . ۲ - نام و نسب خویش گفتن پیش حریف در کار زار. ۳ - آرزو کردن . ۴ - خواستن چیزی در دادگاهها بوسیل. نوشته و یا گفتار از طرفی و ممکن است شخصی که چیزی را از دیگری میخواهد بر حق باشد یا ناحق .

فرهنگ عمید

۱. گفتن سخنی که هنوز درستی یا نادرستی آن اثبات نشده است، مدعی شدن.
۲. (حقوق ) اقامۀ دعوی.
۳. خودبینی، خودستایی.

دانشنامه عمومی

ادعا (فیلم). ادعا (به هندی: Daava)فیلمی محصول سال ۱۹۹۷ و به کارگردانی سونیل آگنیهوتری است. در این فیلم بازیگرانی همچون آکشی کومار، نصیرالدین شاه، راوینا تاندون، آکشی آناند، تینو آناند، دیویا دوتا، راجندرا گوپتا ایفای نقش کرده اند.
۱۸ ژوئیه ۱۹۹۷ (۱۹۹۷-07-۱۸)

فرهنگ فارسی ساره

داوی، داویدن، داوش، داو


واژه نامه بختیاریکا

سول مُدی؛ مُخت

جدول کلمات

دعوی

پیشنهاد کاربران

این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
سِویکَر ( سنسکریت: سْویکَرَنَ )
بانگیش ( کردی: بانگه شه )

ادعا یعنی اینکه چیزای رو ک نمیتونی انجام بدی و در توانت نیست رو بگی

گفته

اگر این واژه با دعوت هم خانواده باشد پس ریشه ای ایرانی دارد ، چون واژه دعوت اوستایی است :
Invitation ( دعوت ) - دوت davat. در زبان اوستایی واژه zavaiti* برابر با فراخواندن و کسی را صدا زدن یا همان دعوت کردن به دیکته عربی است که واک ز به د تبدیل شده است. تبدیل ز به د در واژگانی مانند داماد - زاماد گنبد=گمبز دانستن - زانستن نیز دیده میشود.

*پیرفت: فرهنگ ریشه شناختی هندواروپایی به زبان روسی www. starling. rinet. ru




لاف زدن
گزافه گویی

جمع ادعا = مداعی

تقاضا، توقع، خواست، داعیه، دعوی، مدعا، مطالبه، دادخواهی، داو، داوش، داوی، داویدن، فراخواست

allegation

Iran has denied allegations the seizure of the tanker and its 20 - member crew in the Gulf amounts to hostage - taking

مترادف دعوی است.

مدعیان . مدعی . ادعا. دعوی . داعیه . مدعا . تداعی . مداعی . هم خانواده ها هستند
متضاد آن بی ادعا است
جمع مدعیان است
معنی آن کسی که ادعا میکند یعنی حرفی که در حد و توانش نیست و دیگران انتظار ندارند را بخواهد عملی کند
ممنون میشن که اگه مطالبم مفید بود لایک بدید .
عید نوروز 1400 هم پیشاپیش مبارک


کلمات دیگر: