برابر پارسی : واگذار کردن، ویژه کردن، ویژیدن
اختصاص دادن
برابر پارسی : واگذار کردن، ویژه کردن، ویژیدن
فارسی به انگلیسی
to allocate, to earmark
allocate, allot, appropriate, consecrate, dedicate, destine, devote, intend
فارسی به عربی
احتیاطی , خصص , کرس , ملائم
مترادف و متضاد
اختصاص دادن، برای خود برداشتن، منظور کردن
واگذار کردن، اختصاص دادن، گماشتن، معین کردن، تعیین کردن، مقرر داشتن، بخش کردن، ارجاع کردن، قلمداد کردن، ذکر کردن
اندوختن، اختصاص دادن، رزرو کردن، کنار گذاشتن، منتقل کردن، از پیش حفظ کردن، پس نهاد کردن، تودار بودن
اختصاص دادن، تخصیص دادن
اختصاص دادن، وقف کردن، فدا کردن
اختصاص دادن
اختصاص دادن، وقف کردن، اهدا کردن
فرهنگ فارسی
( مصدر ) چیزی را بکسی مخصوص کردن و شریک نکردن دیگری را در آن .
لغت نامه دهخدا
اختصاص دادن. [ اِ ت ِ دَ ] ( مص مرکب ) چیزی را بکسی مخصوص کردن و شریک نکردن دیگری را در آن.
فرهنگ فارسی ساره
واگذار کردن، ویژه کردن
پیشنهاد کاربران
در اختیار نهادن
در اختیار گذاشتن
منظور کردن
کلمات دیگر: