کلمه جو
صفحه اصلی

لول خوردن

فارسی به انگلیسی

flirt, waggle, wiggle, wigwag, wriggle

مترادف و متضاد

wriggle (فعل)
طفره زدن، لولیدن، لول خوردن، جنبانیدن، کرموار تکان دادن، حرکت کرموار کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) لول زدن لولیدن : میان دست و پای مردم لول میخورد .

لغت نامه دهخدا

لول خوردن. [ خوَرْ /خُرْ دَ ] ( مص مرکب ) لولیدن. لول زدن : میان دست و پای مردم لول میخورد؛ میلولد. رجوع به لول زدن شود.


کلمات دیگر: