مترادف اختلال : اخلال، اغتشاش، بی نظمی، هرج ومرج، آشفتگی، پریشانی، پریشی، نابسامانی
برابر پارسی : آشفتگی، پراکندگی، پریشانی، شوریدگی، نابسامانی، ناهماهنگی
disorder
اخلال، اغتشاش، بینظمی، هرجومرج
آشفتگی، پریشانی، پریشی، نابسامانی
۱. اخلال، اغتشاش، بینظمی، هرجومرج،
۲. آشفتگی، پریشانی، پریشی، نابسامانی
نشانک الکترونیکی ناخواستهای که معمولاً در سامانههای مخابراتی همراه با نشانک صدا یا تصویر دریافت میشود و آن را مخدوش میکند متـ . پارازیت
نابسامانی، آشفتگی، پراکندگی، ناهماهنگی، پریشان