کلمه جو
صفحه اصلی

زوک

فرهنگ فارسی

به رفتار زاغ رفتن یا خرامیدن

لغت نامه دهخدا

زوک. [ زَ ] ( ع مص ) به رفتار زاغ رفتن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || جنبانیدن هر دو دوش در رفتن. || خرامیدن . || ( اِ ) رفتار زاغ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

زوک روستایی در دهستان قائن بخش مرکزی شهرستان قائنات استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا کمتر از ۳ خانوار بوده است.

دانشنامه آزاد فارسی

زوک ( zouk)
(در زبان کرئولیبه معنای «جشن گرفتن») موسیقی رقص حوزۀ کارائیب که در آغاز موسیقی دانان جزایر آنتیلدر فرانسه آن را رواج دادند. در زوک از ریتم های امریکای لاتین ، هائیتی، و افریقاییاستفاده می شود و سینتی سایزرهای الکترونیک و نیز طبل و درام های محلی نیز در آن نقش مهمی دارند. زوک در ۱۹۷۸ شکل گرفت و در پاریس و در بخش هایی از هند غربی (وست ایندیز) طرفدار دارد.

پیشنهاد کاربران

به لوله های آجری که در زیر زمین کار گذاشته می شد تا آب زاید را به جایی هدایت کند زوک می گفتند. در میان کرمانی ها این نامواژه رایج بود

مار و عقرب در زبان ملکی گالی بشکرد

مار و عقرب و حشرات گزنده در زبان ملکی گالی بشکرد


کلمات دیگر: