کلمه جو
صفحه اصلی

سابیا

فرهنگ فارسی

پوست که بچه در آن بود

لغت نامه دهخدا

سابیا. ( ع اِ ) پوست که بچه در آن بود. ( مهذب الاسماء ). مشیمه که با بچه بیرون آید از زهدان. ( منتهی الارب ). آن پوستی است که بچه در اوست و بیرون می آید با بچه. ( شرح قاموس ) ( ترجمه صحاح ) ( تاج العروس ) ( صحاح ). || پوستکی است تُنک که بر بینی بچه باشد وقت زادن و آن باید دور کرده شود، و اگر آن را دور نکنند بچه بمیرد. ( منتهی الارب ). پوست تُنکی است بر بینی بچه که اگر بر داشته نشود نزد زائیدن مرده است بچه. ( شرح قاموس ) ( تاج العروس ). || نتاج. ( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ) ( ترجمه صحاح ) ( ترجمه قاموس ) ( تاج العروس ). || شتران که برای نتاج باشند.( منتهی الارب ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). شتری است از برای زائیدن. ( شرح قاموس ) ( ترجمه قاموس ). در حدیث می آید: تسعة اعشار الرزق فی التجارة والجزء الباقی فی السابیاء. ( تاج العروس ) ( اقرب الموارد ). شتران بسیار. ( منتهی الارب ). || مال بسیار. ( شرح قاموس ) ( قطر المحیط ) ( اقرب الموارد ). مال کثیر، و این معنی مجازی است. ( تاج العروس ). مال بسیار و مراد از آن نوع مواشی است. ( ترجمه قاموس ). || گوسپندان بسیارنسل. ( منتهی الارب ). گوسفندی است که بسیار شده است بچه های او. ( تاج العروس ) ( شرح قاموس ) ( قطر المحیط ). رمه های گوسفندانی که نسل فراوان دارند. ( ترجمه قاموس ). گوسفندان بسیار. ( منتهی الارب ). || خاک سوراخ موش دشتی. ( منتهی الارب ) ( شرح قاموس ) ( قطر المحیط ) ( ترجمه صحاح ). خاکی که موش دشتی از لانه خارج میکند و بیرون میریزد. ( ترجمه قاموس ).

دانشنامه عمومی

سابیا (به ایتالیایی: Sabbia) یک کومونه در ایتالیا است که در استان ورسلی واقع شده است.
فهرست شهرهای ایتالیا
سابیا ۱۴٫۵ کیلومترمربع مساحت و ۷۸ نفر جمعیت دارد.


کلمات دیگر: