کلمه جو
صفحه اصلی

میزه

فارسی به انگلیسی

urine

عربی به فارسی

دارايي , خصيصه , صفت عجيب وغريب , حالت ويژگي , غرابت , ويژگي , نشان ويژه , نشان اختصاصي


فرهنگ فارسی

میان زین اسب خانه زین .

فرهنگ معین

(زَ یا زِ) (اِ.) میان زین اسب ، خانة زین .


(زَ یا زِ) (اِ.) شاش ، ادرار، میز.


(زَ یا زِ ) (اِ. ) میان زین اسب ، خانة زین .
(زَ یا زِ ) (اِ. ) شاش ، ادرار، میز.

لغت نامه دهخدا

میزه . [ زَ / زِ ] (اِ) بول . میزک . رجوع به میزک شود.
- میزه کردن ؛ بول کردن . شاشیدن . ادرار کردن .


میزه . [ زَ / زِ ] (اِ) میان زین . (لغت فرس اسدی ). میان زین و خانه ٔ زین . (ناظم الاطباء). میان زین بود. (فرهنگ اوبهی ). میان زین اسب را گویند که خانه ٔ زین باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از شعوری ج 2 ورق 366).


میزه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) میان زین. ( لغت فرس اسدی ). میان زین و خانه زین. ( ناظم الاطباء ). میان زین بود. ( فرهنگ اوبهی ). میان زین اسب را گویند که خانه زین باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از شعوری ج 2 ورق 366 ).

میزه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) بول. میزک. رجوع به میزک شود.
- میزه کردن ؛ بول کردن. شاشیدن. ادرار کردن.

واژه نامه بختیاریکا

ادرار


کلمات دیگر: