زير دريايي , تحت البحري , زير دريا حرکت کردن , با زير دريايي حمله کردن
غواصه
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
( غواصة ) غواصة. [ غ ُوْ وا ص َ ] ( ع ص ) تأنیث غَوّاص. رجوع به غَوّاص شود. || ( اِ ) مرغی است که پیوسته بلک ( غوطه ) میخورد. ( مهذب الاسماء ) غواص ( پرنده ). رجوع به غواص شود. || کشتی کوچک جنگی که در آب فرورود و کشتیهای دشمن را به توپ بندد. ( از المنجد ). زیردریایی کوچک جنگی. زیردریایی.
غواصة. [ غ ُوْ وا ص َ ] (ع ص ) تأنیث غَوّاص . رجوع به غَوّاص شود. || (اِ) مرغی است که پیوسته بلک (غوطه ) میخورد. (مهذب الاسماء) غواص (پرنده ). رجوع به غواص شود. || کشتی کوچک جنگی که در آب فرورود و کشتیهای دشمن را به توپ بندد. (از المنجد). زیردریایی کوچک جنگی . زیردریایی .
فرهنگ عمید
۱. = غَواص
۲. (اسم ) زیردریایی.
۲. (اسم ) زیردریایی.
کلمات دیگر: