کلمه جو
صفحه اصلی

گل بدن

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) آنکه بدنش همچون گل لطیف و نازک است محبوب . ۲ - نوعی قماش ابریشمی معمول هندوستان مانند تافته که قماش دو رنگ است ( مثلا سرخی که بسیاهی زند ) : هوایش کار پوشش مختصر کرد چو گلبن گل بدن باید ببر کرد . ( میر یحیی شیرازی )

لغت نامه دهخدا

گل بدن. [ گ ُ ب َ دَ] ( ص مرکب ) از اسمای محبوب است. || آنکه بدن او در نرمی و نازکی به گل ماند. || ( اِ مرکب ) نوعی قماش متعارف هندوستان مثل تافته که قماش دورنگ بود، مثلاً سرخ که به سیاهی زند. ( آنندراج ). نوعی از پارچه ابریشمی. ( ناظم الاطباء ) :
هوایش کار پوشش مختصر کرد
چو گلبن گلبدن باید به بر کرد.
میریحیی شیرازی ( ازآنندراج ).
اگرترا سر آرایش است چون طاووس
لباس گلبدن داغ میتوان پوشید.
ملا مفید بلخی ( از آنندراج ).

فرهنگ عمید

آن که بدنی لطیف و زیبا مانند گل دارد.

دانشنامه عمومی

گُل بَدن نوعی قماش متعارف هندوستان مثل تافته که قماش دورنگ بوده است مثلاً سرخ که به سیاهی زند. از واژه گل بدن به عنوان نام نیز استفاده می شود که معنای بدن لطیف و زیبا دارد. این واژه در ایران به صورت گلبدنی درآمده است.
گلونی
واژه گلبدن در بین لرهای فیلی به شکل گلونی درآمده است و برای تمام سربندهای زنانه غیر سیاه به کار برده می شود. در زبان لُری گلونی به گونه ای از سربند یا روسری چهارگوش که معمولاً از جنس ابریشم با نقش های سنتی است گفته می شود. این پوشش، بخشی از پوشاک مردم لر است که زنان لُر به طرز خاصی به سر می کنند.
ملا مفید بلخی در بیت زیر به این پارچه اشاره کرده است:.mw-parser-output .b{text-align:justify;text-align-last:justify;border:0}.mw-parser-output .beyt{white-space:nowrap}
میریحیی شیرازی نیز در بیت زیر نام این پارچه را برده است:


کلمات دیگر: