کلمه جو
صفحه اصلی

سپه کشی

فرهنگ فارسی

عمل سپاه کشی سپاه کشی کردن

لغت نامه دهخدا

سپه کشی. [ س ِ پ َه ْ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) عمل سپاه کش. سپاه کشی کردن :
اقبال در این سپه کشی قائد توست
در هر منزل پیک ظفر رائد توست.
( از بدایع الازمان ).

فرهنگ عمید

لشکرکشی.


کلمات دیگر: