کلمه جو
صفحه اصلی

ندانم کار

فارسی به انگلیسی

tactless, inexperienced


inexperienced, imprudent, tactless

فرهنگ فارسی

(صفت )۱ - کسی که کارهایش ازروی عقل نیست ۲ - بی اطلاع نا آگاه : من باسانی تصدیق میکنم که وی آدم بی فکروندانم کاری است .

لغت نامه دهخدا

ندانم کار. [ ن َ ن َ ] ( ص مرکب ) جاهل. بی تجربه. که صلاح کار خود نداند. که مجرب و آزموده نیست و به زیان خود بی تعمق اقدامی کند.

فرهنگ عمید

۱. ناآگاه و بی اطلاع از کاری که باید بکند.
۲. آن که کارهایش از روی عقل و تدبیر نیست.


کلمات دیگر: