کلمه جو
صفحه اصلی

عمرانی

فارسی به انگلیسی

reconstructive, intended for development or improvement, (re)constructive

intended for development or improvement, (re)constructive


فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به عمران : امور عمرانی کشور .
مسلم بن اسعد بن عثمان بن اسعد بن عثمان عمرانی یمانی مکنی به ابوالفتح از فضلای قرن ششم هجری است

لغت نامه دهخدا

عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) علی بن احمد عمرانی موصلی . ریاضی دان و ستاره شناس قرن چهارم هجری . رجوع به علی عمرانی (ابن احمد...) شود.


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) علی بن محمد عمرانی سرخسی ، مکنی به ابوالحسن . ممدوح منوچهری دامغانی شاعر. رجوع به علی عمرانی (ابن محمد عمرانی ) شود.


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) علی بن محمدبن علی بن احمدبن مروان عمرانی خوارزمی ، مکنی به ابوالحسن . ادیب و لغوی و مفسر قرن ششم هجری . رجوع به علی عمرانی (ابن محمدبن ...) شود.


عمرانی . [ ع ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به عمرانیة که ناحیه ای است از اعمال موصل . و قاضی ابومنصور عمرانی بدانجا منسوب است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به عمرانی (قاضی ابومنصور...) شود.


عمرانی. [ ع ِ ] ( ص نسبی ) نسبت است به یکی از خاندانهای بزرگ سرخس که از قدیم ریاست داشتند. و از جمله آنان ابوالحسن علی بن محمد عمرانی و ابوبکر محمدبن قاسم بن عمران عمرانی بوده اند. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به علی عمرانی ( ابن محمد... ) و عمرانی ( محمدبن قاسم... ) شود. نام این خاندان را گاهی «عمرانیان » به لفظ جمع بکار برده اند. رجوع به عمرانیان شود.

عمرانی. [ ع ِ ] ( ص نسبی ) نسبت است به عمرانیة که ناحیه ای است از اعمال موصل. و قاضی ابومنصور عمرانی بدانجا منسوب است. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به عمرانی ( قاضی ابومنصور... ) شود.

عمرانی. [ ع ِ ] ( اِخ ) یکی از القاب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب ( ع ) است بمناسبت نام ابوطالب که «عمران » میباشد. رجوع به ابوطالب ( ابن عبدالمطلب بن... ) شود.

عمرانی. [ ع ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیدخت بخش حویمند حومه شهرستان گناباد. دارای 452 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و ابریشم است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).

عمرانی. [ ع ِ ] ( اِخ ) طاهربن یحیی بن سالم عمرانی یمنی شافعی. فقیه قرن ششم هجری. رجوع به طاهر ( ابن یحیی الیمنی... ) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 5 ص 39، طبقات الشافعیه ٔاسنوی ، طبقات الشافعیه سبکی ج 4 ص 231، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 15 و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 353.

عمرانی.[ ع ِ ] ( اِخ ) عبدالنوربن محمدبن احمد شریف عمرانی فاسی. فقیه و اصولی و متکلم قرن هشتم هجری است که بسال 685 هَ.ق. متولد شد، ولی سال درگذشت او پیدا نیست. او راست : تقیید علی المدونة. و نیز فتواهایی دارد.( از معجم المؤلفین از نیل الابتهاج تنبکتی ص 187 ).

عمرانی. [ ع ِ ] ( اِخ ) علی بن احمد عمرانی موصلی. ریاضی دان و ستاره شناس قرن چهارم هجری. رجوع به علی عمرانی ( ابن احمد... ) شود.

عمرانی. [ ع ِ ] ( اِخ ) علی بن محمدبن علی بن احمدبن مروان عمرانی خوارزمی ، مکنی به ابوالحسن. ادیب و لغوی و مفسر قرن ششم هجری. رجوع به علی عمرانی ( ابن محمدبن... ) شود.

عمرانی. [ ع ِ ] ( اِخ ) علی بن محمد عمرانی سرخسی ، مکنی به ابوالحسن. ممدوح منوچهری دامغانی شاعر. رجوع به علی عمرانی ( ابن محمد عمرانی ) شود.

عمرانی. [ ع ِ ] ( اِخ ) قاضی ابومنصور عمرانی. وی قرآن را نزد ابوعلی اهوازی بیاموخت و در بغداد علم فقه را نزد شیخ ابواسحاق شیرازی فراگرفت ، سپس به میافارقین انتقال یافت. نسب او به عمرانیه از اعمال موصل است. ( از اللباب فی تهذیب الانساب ).

عمرانی .[ ع ِ ] (اِخ ) عبدالنوربن محمدبن احمد شریف عمرانی فاسی . فقیه و اصولی و متکلم قرن هشتم هجری است که بسال 685 هَ .ق . متولد شد، ولی سال درگذشت او پیدا نیست . او راست : تقیید علی المدونة. و نیز فتواهایی دارد.(از معجم المؤلفین از نیل الابتهاج تنبکتی ص 187).


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) طاهربن یحیی بن سالم عمرانی یمنی شافعی . فقیه قرن ششم هجری . رجوع به طاهر (ابن یحیی الیمنی ...) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 5 ص 39، طبقات الشافعیه ٔاسنوی ، طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 4 ص 231، کشف الظنون حاجی خلیفه ص 15 و ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 353.


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) قاضی ابومنصور عمرانی . وی قرآن را نزد ابوعلی اهوازی بیاموخت و در بغداد علم فقه را نزد شیخ ابواسحاق شیرازی فراگرفت ، سپس به میافارقین انتقال یافت . نسب او به عمرانیه از اعمال موصل است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) محمدبن اسعدبن محمدبن موسی عمرانی . ملقب به بهاءالدین . ادیب و شاعر و نویسنده ٔ قرن هفتم هجری . وی بسال 618 هَ .ق . متولد شد و مدتی سمت وزارت المظفر رسولی صاحب یمن را بعهده داشت . سپس والی شهر اقضیة گشت و بسال 695 هَ .ق . درگذشت . او را ترسلی است در مجلدی ضخیم . و نیز اشعاری دارد. (معجم المؤلفین از العقود اللؤلؤیه ٔ خزرجی ج 1 ص 291 و از الاعلام زرکلی ).


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) محمدبن عبداﷲبن اسعدبن محمدبن موسی شیبانی عمرانی یمنی شافعی ، مکنی به ابوعبداﷲ. فقیه و متکلم قرن هفتم هجری است که بسال 695 هَ .ق . درگذشت . او راست : 1 - ایضاح الاضحی . 2 - البضاعة لمن أحب صلاةالجماعة. 3 - التبصرة فی الکلام . 4 - جامع اسباب الخیرات و مثیر عزم اهل الکسل و الفترات . 5- شرح التنبیه ، در فروع فقه شافعی . (از معجم المؤلفین ج 10 ص 199). و رجوع به مآخذ ذیل شود: العقود اللؤلؤیه ٔ خزرجی ج 1 ص 295، هدیة العارفین بغدادی ج 2 ص 132 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 153.


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) محمدبن قاسم بن منصوربن عبدالرحمان بن اسماعیل بن محمدبن معمربن عمران عمرانی کسبوی ، مکنی به ابوبکر. وی از اهالی کسبة،قریه ای از قرای نسف ، بود. ولی در ابتدا اعمال سلطان را در سمرقند بعهده داشت ، سپس آن را ترک گفت و بسال 513 هَ .ق . درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) مسلم بن اسعدبن عثمان بن اسعدبن عثمان عمرانی یمانی ، مکنی به ابوالفتح .از فضلای قرن ششم هجری است که بسال 545 هَ .ق . درگذشت . او راست : کتاب الاترنجة فی شعراءالیمن . (از معجم المؤلفین ج 12 از هدیة العارفین بغدادی ج 2 ص 432).


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) یکی از القاب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع ) است بمناسبت نام ابوطالب که «عمران » میباشد. رجوع به ابوطالب (ابن عبدالمطلب بن ...) شود.


عمرانی . [ ع ِ ] (ص نسبی ) نسبت است به یکی از خاندانهای بزرگ سرخس که از قدیم ریاست داشتند. و از جمله ٔ آنان ابوالحسن علی بن محمد عمرانی و ابوبکر محمدبن قاسم بن عمران عمرانی بوده اند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ). رجوع به علی عمرانی (ابن محمد...) و عمرانی (محمدبن قاسم ...) شود. نام این خاندان را گاهی «عمرانیان » به لفظ جمع بکار برده اند. رجوع به عمرانیان شود.


عمرانی . [ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیدخت بخش حویمند حومه ٔ شهرستان گناباد. دارای 452 تن سکنه . آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و ابریشم است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).


فرهنگ عمید

مربوط به عمران: عملیات عمرانی.

دانشنامه آزاد فارسی

عِمرانی (اصفهان ۸۵۹ ـ ح۹۳۰ ق)
شاعر یهودی ایرانی. در اصفهان متولد شد و در کاشان اقامت گزید. از جزئیات زندگی او که در اواخر دورۀ تیموری و اوایل صفویه (شاه اسماعیل و شاه طهماسب) می زیسته است، اطلاعی در دست نیست اما از اشعار او می توان درک کرد که اوضاع زندگانی او نامساعد بوده است. سرودن دیوان مشهور خود فتح نامه را در ۱۰هزار بیت در بحر هرج به سال ۸۷۹ در ۲۰سالگی آغاز کرده است. این کتاب براساس کتاب مقدس و ادامه کار شاهین در موسی نامه است و تا اواسط سلطنت سلیمان را دربرگرفته است. کتاب دیگر او سیزده اصل ایمان اسرائیل است که در ۱۸۰۵ در ۸۰۰ بیت سروده است. حنوکانامه یا ظفرنامه منظومۀ دیگر او در ۲هزار بیت به سال ۱۵۲۴ سروده شده و براساس مقاومت یهودیان در برابر یونانی هاست. انتخاب نخلستان ۶۰۰ بیت دارد و شکایت عمرانی از جامعه یهود اصفهان است. اثر دیگر او گنج نامه است که در ۵هزار بیت بر وزن اردشیرنامه سروده شده است. این اثر براساس رسالۀ مسخت آبوت (رساله اندرز پدران) با دخل و تصرف هایی از عمرانی سروده شده است. دیگر آثار او عبارت اند از مناجات نامه منظومه کوتاه به فارسیهود، حکایت ده مقتول، عقیدت یصحق (قربانی کردن اسحق)، تفسیر مسخت آبوت، زنبیل دوز.


کلمات دیگر: