کلمه جو
صفحه اصلی

سپندارمذ

فرهنگ فارسی

نام فرشته هم هست که موکل زمین و درختها و جنگلها و مصالح ماه بدو تعلق دارد فرشته نگهبان زمین و گاه هم خود زمین بشمار رفته

لغت نامه دهخدا

سپندارمذ. [ س ِ پ َ م َ ] ( اِ مرکب ) بمعنی اسفندارمذ است که ماه دوازدهم از سال شمسی باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) :
سر آمد کنون قصه یزدگرد
بماه سپندارمذ روز ارد.
فردوسی.
همی رفت سوی سیاوخش گرد
بماه سپندارمذ روز ارد.
فردوسی.
|| نام روز پنجم از ماه شمسی است. این روز را فارسیان بنابر قاعده کلیه که پیش ایشان معمول است که چون نام ماه با نام روز موافق آید عید کنند، در این روز جشن سازند و عید نمایند، نیک است رخت پوشیدن و درخت نشاندن در این روز به اعتقاد ایشان. ( برهان ) ( آنندراج ) :
ز چین روی یکسر به ایران نهاد
بروز سپندارمذ بامداد.
فردوسی.
سپندارمذروز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر.
مسعودسعد.
|| زمین. ( برهان ) ( آنندراج ). برای تمام معانی رجوع به اسپندارمذ و اسفندارمذ شود.

سپندارمذ. [ س ِ پ َ م َ ] ( اِخ ) نام فرشته ای که موکل زمین و درخت ها و جنگلها است و مصالح این ماه بدو تعلق دارد. ( برهان ). فرشته نگهبان زمین و گاه هم خود زمین بشمار رفته. ( مزدیسنا و... تألیف معین ص 432 ).
سپندارمذ برگشاید زبان
برون افکند گنجهای نهان.
زراتشت بهرام ( از مزدیسنا و... تألیف معین ).

سپندارمذ. [ س ِ پ َ م َ ] (اِ مرکب ) بمعنی اسفندارمذ است که ماه دوازدهم از سال شمسی باشد. (برهان ) (آنندراج ) :
سر آمد کنون قصه ٔ یزدگرد
بماه سپندارمذ روز ارد.

فردوسی .


همی رفت سوی سیاوخش گرد
بماه سپندارمذ روز ارد.

فردوسی .


|| نام روز پنجم از ماه شمسی است . این روز را فارسیان بنابر قاعده ٔ کلیه که پیش ایشان معمول است که چون نام ماه با نام روز موافق آید عید کنند، در این روز جشن سازند و عید نمایند، نیک است رخت پوشیدن و درخت نشاندن در این روز به اعتقاد ایشان . (برهان ) (آنندراج ) :
ز چین روی یکسر به ایران نهاد
بروز سپندارمذ بامداد.

فردوسی .


سپندارمذروز خیز ای نگار
سپند آر ما را و جام می آر.

مسعودسعد.


|| زمین . (برهان ) (آنندراج ). برای تمام معانی رجوع به اسپندارمذ و اسفندارمذ شود.

سپندارمذ. [ س ِ پ َ م َ ] (اِخ ) نام فرشته ای که موکل زمین و درخت ها و جنگلها است و مصالح این ماه بدو تعلق دارد. (برهان ). فرشته ٔ نگهبان زمین و گاه هم خود زمین بشمار رفته . (مزدیسنا و... تألیف معین ص 432).
سپندارمذ برگشاید زبان
برون افکند گنجهای نهان .

زراتشت بهرام (از مزدیسنا و... تألیف معین ).



فرهنگ عمید

= اسپندارمذ

اسپندارمذ#NAME?


پیشنهاد کاربران

سپندارمذ درواقع بمعنی فرشته ئ دارنده ئ سه پند یا اندرز میباشد! - ( مذ در یک معنی=موکل برزمین وجنگل وبیشه ) وسپندارمذ=دارنده ئ 3 پند یاپندار واندرز ( پندارنیک - کردارنیک - گفتار نیک ) میباشد - به دیگر معنی ( مذ ) بمعنی قدیم وازلی - بمعنی 3اندرز ازلی است - این واژه از زیباترین وفرخنده ترین معانی آموزه هاو ایرانی قدیم میباشد که متاسفانه این معنی آن از ذهن وقلم بزرگوارانی چون استاد دهخدا استاد معین استاد عمید ودیگراساتید ارجمند برافتاده است!

" سپندار مذ " به معنای پارسایی و فروتنی پاک و " سپندارمذگان " جشنی از جشن های ایرانیان باستان و بویژه مزدیسنان بوده و امروزه برابر با جشن ولنتاین اروپایی ها و جشن دوستی و شیدایی پاک مردمان کابرد دارد .

نام فرشته ای است که حامی زنان درستکار و پارسا است.
( ( در سپندارمذگان ( بیست و نهم بهمن ) با جشن اسفندگان از زن ایرانی و پارسا تجلیل می شود. ) )



سر آمد کنون قصه ٔ یزدگرد
بماه سپندارمذ روز ارد

ز هجرت شده پنج هشتاد بار
که پیوستم این نامه ناموار

فردوسی

5 در 80 برابر با 400 هجری هست که سال پایان شاهنامه است

سپنته آرمیتی_ سپنت اَرمَیتی_ سپند آرامئیتی، در زبان پهلوی سپندارمذ_ سپندارمت و در فارسی، سپندارمد آمده است که نام یکی از ایزدبانوان و امشاسپندان زرتشتی است
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است. که در روز بیست و نهم بهمن روز زن ایرانی است.


ولنتاین ایرانی

سپندارمذ یا سپند آرمیتی فارغ از واژه سپند آر میتی یا آرمذ به معنی شکفتن بر آمدن از خاک است واژه مز یا مئیتی ، میتی معنی خاک دارد از این رو ما سپندار مذ را فرشته زمین میدانیم همچنین در زبان سندی إرمیتی به معنی جوانه زدن است آرمه داری هم از همین واژه گرفته در فارس برای زن هفت ماه آرمه میبرند و واژه آرمه داری به کاربرده میشود


کلمات دیگر: