کلمه جو
صفحه اصلی

زوفرین

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - حلقه ای باشد که بر چار چوب در و صندوق نصب کنند و چفت یا زنجیر را بدان اندازند . ۲ - زلف معشوق . توضیح : بعضی این کلمه را زلفین بصیغه تثتیه خوانند ولی باید دانست که اولا زلف در عربی قدیم نیامده و معربست و ثانیا استعمال دوزلفین و زلفینکان از طرف گویندگان رفع شبه میکند . مع هذا گاهی به صیغه تثنیه هم بر خلاف اصل استعمال شده .

لغت نامه دهخدا

زوفرین. ( اِ ) زرفین در خانه و صندوق را گویند. ( برهان ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). زوفلین. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ فارسی معین ). آهنی که به چهارچوبه در کوبند و قفل در آن گذارند و عوام زلفین و زرفین بکسر گویند. ( فرهنگ رشیدی ). رَزه. مقابل چفت. آهنی که بر درها زنند و حلقه یا چفت در به او درافکنند و قفل برزنند. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
مثل من بود بدین اندر
مثل زوفرین و ازهر خر.
عنصری ( یادداشت ایضاً ).
خوی نیکو را حصار خویش کن
وز عنایت بر درش زن زوفرین.
ناصرخسرو ( از فرهنگ رشیدی ).
رجوع به ماده بعد شود.

فرهنگ عمید

= زرفین

زرفین#NAME?



کلمات دیگر: