کلمه جو
صفحه اصلی

فروج

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع فرجه شکافها رخنه ها .
جوجه ماکیان

لغت نامه دهخدا

فروج . [ ف ُ ] (ع اِ) ج ِ فَرْج .(اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به فَرْج شود.


فروج . [ ف ُرْ رو ] (ع اِ) جوجه ٔ ماکیان است . (فهرست مخزن الادویه ). جوجه ٔ ماکیان . ج ، فراریج . (اقرب الموارد).


فروج. [ ف ُ ] ( ع اِ ) ج ِ فَرْج.( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به فَرْج شود.

فروج. [ ف ُرْ رو ] ( ع اِ ) جوجه ماکیان است. ( فهرست مخزن الادویه ). جوجه ماکیان. ج ، فراریج. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ عمید

فَرْج#NAME?


= فَرْج

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی فُرُوجٍ: سوراخها و شکافها (جمع فرجه)
معنی فُرُوجِهِمْ: شرمگاههایشان (کلمه فروج جمع فرج است به معنای عورت زن و مرد است ، که مردم از بردن نام آنها شرم میکنند و حفظ فروج کنایه از اجتناب از ارتباط نامشروع است ، از قبیل زنا و لواط و یا جمع شدن با حیوانات و امثال آن)
ریشه کلمه:
فرج (۹ بار)

«فروج» جمع «فرج»، کنایه از دستگاه تناسلی است.
شکاف. . آنگاه که آسمان شکافته شود مثل . جمع آن فروج است . یعنی آیا نگاه نکردند که آسمان را بالای آنها چگونه ساختیم و زینت دادیم که شکاف هائی ندارد (تا معیوبش کند). . . فرج عبارت است از مخرج بول و غائط در زن و مرد. راغب گوید: فرج میان دو پا است و آن را به کنایه بر قبل و دبر اطلاق کرده‏اند و در کثرت استعمال مثل صریح در آن معنی شده است در مجمع ذیل آیه 5 مؤمنون فرموده: لیث گفته فرج اسم هر سوئه زن و مرد است در اقرب الموارد آمده: «اَلْفَرْجُ مِنَ الْاِنسانِ: اَلْعَوْرَةُ وَ یُطْلَقُ عَلَی الْقُبُلِ وَ الدُّبُرِ» حفظ فرج در زن و مرد ظاهراً آن است که آن را از ناظر محرم بپوشد.

پیشنهاد کاربران

الحافظین فروجهم و الحافظات
مردان و زنان پاکدامن

رخنه ها


کلمات دیگر: