کلمه جو
صفحه اصلی

ستاگوی

فرهنگ فارسی

ستایشگوی ثنا گوینده ستایش خوان

لغت نامه دهخدا

ستاگوی. [ س ِ ] ( نف مرکب ) ستایشگوی. ثناگوینده. ستایش خوان :
چه گر من همیشه ستاگوی باشم
ستایم نباشد نکو جز بنامت.
رودکی.
و ثنا و ستا گوی او در بزم بذل مواهب. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 474 ).

فرهنگ عمید

ثناگو، ثناخوان، ستایش کننده.


کلمات دیگر: