کلمه جو
صفحه اصلی

غیوم

فرهنگ فارسی

جمع غیم

لغت نامه دهخدا

غیوم. [ غ َ ] ( ع ص ) ابرناک. پوشیده از ابر. یوم غیوم ؛ روز ابرناک. ( از لسان العرب از ذیل اقرب الموارد ).

غیوم. [ غ ُ ] ( ع اِ ) ج ِ غَیم. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به غَیم شود.

غیوم . [ غ َ ] (ع ص ) ابرناک . پوشیده از ابر. یوم غیوم ؛ روز ابرناک . (از لسان العرب از ذیل اقرب الموارد).


غیوم . [ غ ُ ] (ع اِ) ج ِ غَیم . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به غَیم شود.


فرهنگ عمید

= غیم

غیم#NAME?



کلمات دیگر: