کلمه جو
صفحه اصلی

مسکینه

فرهنگ فارسی

لقب مدینه منوره

لغت نامه دهخدا

( مسکینة ) مسکینة. [ م ِ ن َ ] ( ع ص ) مؤنث مسکین. فقیرة. ج ، مسکینات. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || مسکین وگویند «ها» برای تشبیه است. و رجوع به مسکین شود.

مسکینة. [ م ِ ن َ ] ( اِخ ) لقب مدینه منوره است. مأخوذ از سکن به معنی رحمت و برکت. ( از اقرب الموارد ). نام مدینه رسول ( ص ). ( منتهی الارب ).

مسکینة. [ م ِ ن َ ] (اِخ ) لقب مدینه ٔ منوره است . مأخوذ از سکن به معنی رحمت و برکت . (از اقرب الموارد). نام مدینه ٔ رسول (ص ). (منتهی الارب ).


مسکینة. [ م ِ ن َ ] (ع ص ) مؤنث مسکین . فقیرة. ج ، مسکینات . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || مسکین وگویند «ها» برای تشبیه است . و رجوع به مسکین شود.



کلمات دیگر: