مترادف مژده رسان : بشیر، بشارت رسان، مژده دهنده، مژده ور، مژده فرما، بشارت دهنده، مبشر، نویدبخش، مشتلقچی، پیک، قاصد
مژده رسان
مترادف مژده رسان : بشیر، بشارت رسان، مژده دهنده، مژده ور، مژده فرما، بشارت دهنده، مبشر، نویدبخش، مشتلقچی، پیک، قاصد
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱- بشارت دهنده بشیر. ۲- پیک قاصد .
لغت نامه دهخدا
مژده رسان. [ م ُ دَ / دِ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) مخفف مژده رساننده. پیک و قاصد خوش خبر و آورنده خبر خوش و بشارت. بشیر. ( ناظم الاطباء ). مژده ده. مقابل مژده پذیر. ( آنندراج ). مبشر. مژده دهنده. که پیام خوش میرساند :
گرعشق نشان داد ز خورشید جهالت
یک ذره ز خورشید فلک مژده رسان است.
کاورد آهنگ به عرش سریر.
گرعشق نشان داد ز خورشید جهالت
یک ذره ز خورشید فلک مژده رسان است.
عطار.
مژده رسان گفت به مژده پذیرکاورد آهنگ به عرش سریر.
میرخسرو ( از آنندراج ).
رجوع به مژده رساننده ومژده ده شود.فرهنگ عمید
رسانندۀ خبر خوش، پیک و قاصد خوش خبر.
جدول کلمات
بشیر
کلمات دیگر: