کلمه جو
صفحه اصلی

لذت بردن


برابر پارسی : خوشگذرانی، شادی کردن

فارسی به انگلیسی

revel, feast, enjoy, relish, savor, savour

revel, feast, enjoy, relish, revel, savor, savour


فارسی به عربی

تمتع به , متعة

مترادف و متضاد

pleasure (فعل)
لذت بردن، خوشایند بودن

revel (فعل)
عیاشی کردن، لذت بردن، شادی کردن

enjoy (فعل)
دارا بودن، لذت بردن، برخوردار شدن، بهره مند شدن از، برخوردار شدن از

degust (فعل)
لذت بردن، مزه مزه کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- درک لذت و خوشی کردن . ۲- مز. خوش یافتن .

لغت نامه دهخدا

لذت بردن. [ ل َذْ ذَ ب ُ دَ ] ( مص مرکب ) درک خوشی کردن. مزه یافتن. رجوع به کلمه لذت و شواهد آن شود.

جدول کلمات

حظ

پیشنهاد کاربران

خیلی بده هیچی برای نوشتن در جمله نداره


کلمات دیگر: