کلمه جو
صفحه اصلی

گاو ماهی

فارسی به انگلیسی

cow-fish, grampus

مترادف و متضاد

grampus (اسم)
گاو ماهی، نوعی یونس بزرگ، نوعی انبر یا قندگیر

فرهنگ فارسی

گاو افسانه یی که پای بر پشت ماهی و زمین بر دو شاخ دارد : [ ز زخم سمش گاو ماهی ستوه بجستن چو برق و بهیکل چو کوه . ] ( فردوسی )
( اسم ) گونه ای ماهی استخوانی که در بحر خزر فراوانست .

فرهنگ معین

(اِمر. ) نک گاوزمین .

لغت نامه دهخدا

گاوماهی. ( اِخ ) ( افسانه ) گاوی که پای بر پشت ماهی دارد و زمین بر پشت گرفته. حیوانی است در افسانه هاگویند کره ارض بر پشت او ایستاده است :
ز زخم سمش گاوماهی ستوه
بجستن چوبرق و بهیکل چو کوه.
فردوسی.
و اگر بر زمین نگریستی تا پشت گاوماهی ملاحظه کردی. ( مجالس سعدی ).
- تا گاوماهی ؛تا آنسوی زمین : شمشیر علی بروز خندق از عمرو گذر کرد و زمین را بشکافت و به گاو ماهی رسید. ( داستان ).

فرهنگ عمید

= گاو * گاو زمین: ز زخم سمش گاوماهی ستوه / به جستن چو برق و به هیکل چو کوه (فردوسی: لغت نامه: گاوماهی ).

دانشنامه عمومی

نام لاتین: Rhinogobius similes
نام فارسی: گاو ماهی
خصوصیات کلیدی:DVI 9-10 A.9-10 squ 28-33 سر بدون فلس و یا فقط بر روی پیشانی فلس دارد، باله پشتی و مخرجی کوتاه، فلسها شانه ای(Ctenoid)، لکه تیره پشتی بین اولین و دومین شعاع اولین باله پشتی وجود ندارد.رنگ لبه های باله پشتی و مخرجی متمایل به نارنجی است.
اندازه:نمونه های بالغ دارای طول متوسط50-100 میلی متر میباشند.
زیستگاه:آبهای شیرین، قسمتهای پایینی و میانی رودخانه ها.
غذا:بی مهرگان آبزی سبز رودخانه.
اهمیت اقتصادی:برای کشور ایران یک گونه غیز بومی است.که با توجه به اندازه کوچک آن ارزش صید ورزشی و یا اقتصادی را ندارد.
پراکنش:به حوضه رودخانه تجن در ترکمنستان پیوند زده شده است.

پیشنهاد کاربران

گاو ماهی : گونه ای ماهی .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷، ص361 ) .


کلمات دیگر: