کلمه جو
صفحه اصلی

گذارنده

فارسی به انگلیسی

layer

مترادف و متضاد

setter (اسم)
اهنگ ساز، گذارنده، توله شکاری و پشمالوی بویی

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - عبور دهنده گذارننده . ۲ - عبور کننده گذرنده : یکی جادوی بود نامش ستوه گذارنده راه و نهفته پژوه . ( دقیقی ) ۳ - سوراخ کننده شکافنده : بنیزه گذارند. کوه آهن بحمله ربایند. باد صرصر . ( فرخی )

لغت نامه دهخدا

گذارنده. [ گ ُ رَ دَ / دِ ] ( نف ) آنکه از چیزی و جایی درگذرد. عبورکننده :
یکی جادوی بود نامش سنوه
گذارنده راه و نهفته پژوه.
دقیقی.
|| سوراخ کننده. شکافنده :
به نیزه گذارنده کوه آهن
به حمله رباینده باد صرصر.
فرخی.

فرهنگ عمید

کسی که چیزی را در جایی بگذارد.

واژه نامه بختیاریکا

هیلا


کلمات دیگر: