کلمه جو
صفحه اصلی

لاینقطع


مترادف لاینقطع : پیوسته، دایم، مدام، مداوم، همواره، همیشه

برابر پارسی : پی در پی، پیوسته، پیاپی، پی در پی، همواره

فارسی به انگلیسی

round-the-clock, perpetual, solid, unbroken, incessant, incessantly

incessantly


round-the-clock, perpetual, solid, unbroken


فارسی به عربی

مستمر

مترادف و متضاد

incessant (صفت)
بی پایان، پیوسته، پی در پی، لاینقطع

continual (صفت)
پیوسته، دائمی، پی در پی، همیشگی، مدام، لاینقطع

continued (صفت)
مسلسل، لاینقطع

پیوسته، دایم، مدام، مداوم، همواره، همیشه


فرهنگ فارسی

پیوسته، پشت سرهم، پی درپی
۱- جمله فعلی )بریده نمیشود . ۲- پیوسته پی درپی : ولاینقطع غایتع قصوی نیت .. واستیصال آن فریق بی راه و طریق میبرد .
مداوم و پیوسته و متصل . دائم

فرهنگ معین

(یَ قَ طِ ) [ ع . ] (ص مر. ) مدام ، پیوسته .

لغت نامه دهخدا

لاینقطع. [ ی َ ق َ طِ ] ( ع ص مرکب ، ق مرکب ) ( از: لا + ینقطع ) مدام و پیوسته و متصل. دائم.

فرهنگ عمید

پیوسته، پشت سر هم، پی درپی.

فرهنگ فارسی ساره

پیوسته، همواره


واژه نامه بختیاریکا

یَه پستا

پیشنهاد کاربران

بلافصل


کلمات دیگر: