کلمه جو
صفحه اصلی

لخت شدن

فارسی به انگلیسی

bare, strip, unclothe, undress, to take off ones clothes, to undress(oneself)

to take off one's clothes, to undress(oneself)


bare, strip, unclothe, undress


مترادف و متضاد

do up (فعل)
انجام دادن، شروع بکار کردن، اماده استفاده کردن، لخت شدن، مرمت کردن

unclothe (فعل)
لخت شدن، جامه از تن بدر اوردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) هم. لباسها را از تن بیرون کردن برهنه شدن .

لغت نامه دهخدا

لخت شدن. [ ل ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) جامه از تن بیرون کردن. کندن لباس بتمامی. کندن همه جامه چنانکه گاه ورود به حمام.

پیشنهاد کاربران

برهنه دیدن حریم بدن


کلمات دیگر: