کلمه جو
صفحه اصلی

لاوصول

فارسی به انگلیسی

bad, irrecoverable


irrecoverable, bad

فارسی به عربی

سیی

مترادف و متضاد

bad (صفت)
زشت، بد اخلاق، فاسد، مضر، بد، سرهم بند، خراب، نامساعد، شوم، شریر، بدکار، لاوصول، بی اعتبار، ناصحیح، زیان اور، بد خو، مهمل

فرهنگ فارسی

آنچه ( مخصوصا واومی ) که وصول نشود .
وامی که ادانتواند شد

لغت نامه دهخدا

لاوصول. [ وُ ] ( ع ص مرکب ) ( از: لاء نفی + وصول )به معنی وامی که ادا نتواند شد. سوخت و سوخت شده.
- لاوصول شدن ؛ سوخت شدن. لاوصول ماندن.

فرهنگ عمید

آنچه وصول نشود.


کلمات دیگر: