لایه بندی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
چینه بندی، قشربندی، لایه بندی، تشکیل چینه، تشکیل طبقات زمین
فرهنگستان زبان و ادب
{bedding , layering} [زمین شناسی] چگونگی استقرار سنگ های رسوبی در لایه هایی با ضخامت و ویژگی متفاوت
{stratification} [باستان شناسی، جامعه شناسی] [باستان شناسی] ساختاری که در نتیجۀ فرایند نشست پی درپی نهشته ها به صورت رگه ها و لایه ها در یک محوطۀ باستانی قابل تشخیص و تفکیک است [جامعه شناسی] فرایند تقسیم بندی جامعه به لایه ها یا گروه های اجتماعی که معمولاً در پژوهش ...
{stratification} [باستان شناسی، جامعه شناسی] [باستان شناسی] ساختاری که در نتیجۀ فرایند نشست پی درپی نهشته ها به صورت رگه ها و لایه ها در یک محوطۀ باستانی قابل تشخیص و تفکیک است [جامعه شناسی] فرایند تقسیم بندی جامعه به لایه ها یا گروه های اجتماعی که معمولاً در پژوهش ...
کلمات دیگر: