گاوچران
فارسی به انگلیسی
cowboy, cowhand, cowherd, gaucho, herdsman, rancher, wrangler
فارسی به عربی
راعی البقر
مترادف و متضاد
گاو چران، مربی اسب
گاو چران
گاو چران
گاو چران
گاو چران
گاو چران، گله چران
گاو چران، گاودار، گله دار
گاو چران
گاو چران، راه رفتن اردک وار
فرهنگ فارسی
( صفت ) آنکه گاوان را بچرا برد گاوبان .
لغت نامه دهخدا
گاوچران. [ چ َ ] ( نف مرکب ) نگهبان گاو. گاوگل بان. گوگل بان. چراننده گاو و محافظ او. بقّار. ( منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
کسی که گلۀ گاو را به چراگاه ببرد، گاوبان.
دانشنامه آزاد فارسی
گاوچران (cowboy)
گله بان اسب سوار. از شخصیت های شاخص تاریخ امریکا و بخشی از فرهنگ عامۀ خشن و ماجراجوی غربی در فیلم ها، کتاب ها، و نمایش هاست. در دوران شکوفایی صنعت گله داری در امریکا (۱۸۶۶ـ ۱۸۸۷)، هزاران گاوچران در سراسر گِریت پلِینز (پهن دشت)، واقع در شمال مرکزی امریکای شمالی، کار می کردند که در آغاز، در مسیرهای طولانی گله های گاو را از چراگاه ها به دامداری ها هدایت می کردند و بعدها، در چراگاه های باز غیرمحصور از گله های گله داران مراقبت می کردند. آنان نماد روح ماجراجویی و استقلال طلبی امریکا برای سلطه بر غرب در قرن ۱۹ بودند. از ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۷، با فروپاشی نظام چراگاه های باز، تعداد گاوچران ها نیز به شدت کاهش یافت. کاهش قیمت ها ، خشکسالی ، و شرایط سخت زمستانی باعث ورشکستگی گله داران شد و به رغم وابستگی گاوچران ها به این کار، تقاضا برای کار این افراد در بازار کم شد.
گله بان اسب سوار. از شخصیت های شاخص تاریخ امریکا و بخشی از فرهنگ عامۀ خشن و ماجراجوی غربی در فیلم ها، کتاب ها، و نمایش هاست. در دوران شکوفایی صنعت گله داری در امریکا (۱۸۶۶ـ ۱۸۸۷)، هزاران گاوچران در سراسر گِریت پلِینز (پهن دشت)، واقع در شمال مرکزی امریکای شمالی، کار می کردند که در آغاز، در مسیرهای طولانی گله های گاو را از چراگاه ها به دامداری ها هدایت می کردند و بعدها، در چراگاه های باز غیرمحصور از گله های گله داران مراقبت می کردند. آنان نماد روح ماجراجویی و استقلال طلبی امریکا برای سلطه بر غرب در قرن ۱۹ بودند. از ۱۸۸۶ تا ۱۸۸۷، با فروپاشی نظام چراگاه های باز، تعداد گاوچران ها نیز به شدت کاهش یافت. کاهش قیمت ها ، خشکسالی ، و شرایط سخت زمستانی باعث ورشکستگی گله داران شد و به رغم وابستگی گاوچران ها به این کار، تقاضا برای کار این افراد در بازار کم شد.
wikijoo: گاوچران
واژه نامه بختیاریکا
گا پُو؛ گا چارن
پیشنهاد کاربران
کابوی
کلمات دیگر: