کلمه جو
صفحه اصلی

لژ


برابر پارسی : فرگاه

فارسی به انگلیسی

box, loft, loge, stall

box


فارسی به عربی

صندوق , کشک

مترادف و متضاد

stall (اسم)
بهانه، غرفه، اخور، لژ، صندلی، بساط، عذر، جایگاه ویژه، دکه چوبی کوچک، جای ایستادن اسب در طویله

loge (اسم)
غرفه، لژ، جای ویژه در تاتر و غیره

box (اسم)
ضرب، جای ویژه، صندوق، اطاقک، جعبه، بوکس، قوطی، محفظه، لژ، جعبه، توگوشی

فرهنگ فارسی

مجموع ۵۱۲ تابلوی رنگی که بدست رافائل و بهترین شاگردانش بر دیوار تالارها و لژهای [ سن داماس ] در واتیکان نقاشی شده و وقایع مهم تاریخ مذهبی را از خلقت آدم تا آخرین شام مسیح نشان میدهند.
اطاق کوچک، اطاق چوبی، محل مخصوص درتماشاخانه
( اسم ) ۱- محلی خاص و ممتاز و مجزا در تماشاخانه ها که در آن نشینند و بازی هنرپیشگان را تماشا کنند :لژ سینما لژ تاتر . ۲- هر شعبه از فراماسونری در کشوری بزرگ لژ اسکاتلند لژ فرانسه .
دسته ۵۲ تصویر منقوش بر دیوار از رافائل نقاش معروف و بهترین شاگردان وی در تالارهای مشرف به صحن سن داماس در واتیکان نمودار وقایع مهمه تاریخ مقدس از خلقت عالم تا آخرین شام مسیح .

فرهنگ معین

(لُ ) [ فر. ] (اِ. )۱ - جایی خاص در تماشا - خانه ها. ۲ - بخش ممتاز سالن سینما، دورترین بخش از پرده . ۳ - جایگاه (فره ) .

لغت نامه دهخدا

لژ. [ ل ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) کلبه کوچک. کلبه هیزم شکنان مقیم جنگل. آلونک. خانه کوچک صحرائی. || در اصطلاح جایی خاص باشد در تماشاخانه ها که در آن نشسته بازی تماشاگران ( کذا ) را معاینه کنند. ( آنندراج از مسافرت نامه شاه ایران ).
- لژ سینما یا تآتر ؛ جایگاههای خاص مجزّی از یکدیگر برای تماشاگران دارای یک یا چند صندلی.
|| در فراماسونری هر شعبه بنام لژ خوانده شود و در کشورهای بزرگ که شماره اعضا بسیار است بیش از یک لژ وجود دارد.

لژ. [ ل ُ ] ( اِخ ) ( ل ِ... ) دسته 52 تصویر منقوش بر دیوار از رافائل نقاش معروف و بهترین شاگردان وی در تالارهای ( لژها ) مشرف به صحن سن داماس در واتیکان نمودار وقایع مهمه تاریخ مقدس از خلقت عالم تا آخرین شام مسیح ( سن ) .

لژ. [ ل ُ ] (اِخ ) (ل ِ ...) دسته ٔ 52 تصویر منقوش بر دیوار از رافائل نقاش معروف و بهترین شاگردان وی در تالارهای (لژها) مشرف به صحن سن داماس در واتیکان نمودار وقایع مهمه ٔ تاریخ مقدس از خلقت عالم تا آخرین شام مسیح (سن ) .


لژ. [ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ) کلبه ٔ کوچک . کلبه ٔ هیزم شکنان مقیم جنگل . آلونک . خانه ٔ کوچک صحرائی . || در اصطلاح جایی خاص باشد در تماشاخانه ها که در آن نشسته بازی تماشاگران (کذا) را معاینه کنند. (آنندراج از مسافرت نامه ٔ شاه ایران ).
- لژ سینما یا تآتر ؛ جایگاههای خاص مجزّی از یکدیگر برای تماشاگران دارای یک یا چند صندلی .
|| در فراماسونری هر شعبه بنام لژ خوانده شود و در کشورهای بزرگ که شماره ٔ اعضا بسیار است بیش از یک لژ وجود دارد.


فرهنگ عمید

۱. محل مخصوص به صورت غرفه که در تالار نمایش یا موسیقی است.
۲. آخرین ردیف یا دورترین جایگاه نسبت به پردۀ سینما.

دانشنامه عمومی

لُژ (به فرانسوی: loge) نامی برای محل ویژه و درجه یک در تالارهای نمایشی است.
مشیری، مهشید، فرهنگ واژه های اروپایی در فارسی، تهران: نشر البرز، ۱۹۹۳م، ۱۳۷۲ ه. ش.

پیشنهاد کاربران

درگاه. پنج دری


کلمات دیگر: