حل نشدنی۱- ( جمله فعلی ) گشوده نمی شود حل نمیگردد. ۲ - ناگشودنی چاره ناپذیر . یا مساله لاینحل . مساله ناگشودنی .به معنی حل ناشدنی گشوده ناشدنی .
لاینحل. [ ی َ ح َل ل ] ( ع ص مرکب ) ( از: لا + ینحل ) حل ناشدنی. گشوده ناشدنی. که نگشاید، چون مسئلتی غامض.- عقده لاینحل ؛ گره ناگشودنی. - معمای لاینحل ؛ معمای حل ناشدنی و ناگشودنی.