گرمایی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
گرم، گرمایی، حرارتی، دمایی، وابسته به گرما
گرمایی، گرمازا، گرم کننده
گرمایی، حرارتی
فرهنگ فارسی
( صفت ) گرمایی شدن . کسی که تحت تاثیر گرما قرار گرفته : بچه گرمایی شده ...
فرهنگ معین
( ~. ) (ص نسب . ) ۱ - مربوط به گرما. ۲ - کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته .
دانشنامه عمومی
1 - مربوط به گرما. 2 - کسی که تحت تأثیر گرما قرار گرفته .
پیشنهاد کاربران
کسی که سرما را به گرما ترجیح می دهد.
کلمات دیگر: