گاه و بیگاه، گاه بگاه
گاه بگاه
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
وقت بوقت بعض اوقات : گاه بگاه بسفر میرود .
لغت نامه دهخدا
گاه بگاه. [ ب ِ ] ( ق مرکب ) وقت بیوقت :
خارخار دل نازک شده از گوشه چشم
مژه برهم زدن گاه بگاهی که تراست.
خارخار دل نازک شده از گوشه چشم
مژه برهم زدن گاه بگاهی که تراست.
شانی ( از آنندراج و مجموعه مترادفات ص 295 ).
کلمات دیگر: