گام شمار
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
کرونومتر، گام شمار، قدم شمار
رشد سنج کودک، گام شمار
رشد سنج کودک، گام شمار، قدم شمار
گام شمار
فرهنگ فارسی
گام زنی از روی حساب با احتیاط قدم برداشتن : وان رقیبی که بود محرم کار ره نرفتی مگر بگام شمار . ( نظامی ) ۲ - ( صفت ) کسی که از روی حساب گام زند باحتیاط قدم بردارنده .
لغت نامه دهخدا
گام شمار. [ ش ُ / ش ِ ] ( حامص مرکب ) قدم برداشتن به احتیاط. از روی حساب قدم برداشتن :
و آن رقیبی که بود محرم کار
ره نرفتی مگر به گام شمار.
و آن رقیبی که بود محرم کار
ره نرفتی مگر به گام شمار.
نظامی.
دانشنامه آزاد فارسی
گامْ شُمار (pedometer)
وسیله ای کوچک و قابل حمل، برای شمارش قدم ها و اندازه گیری تقریبی فاصله ای که شخص طی می کند. فاصلۀ هر قدم با وزنۀ آویخته در این وسیله، که راه نوردی آن را به راه می اندازد، به دست می آید و تعداد دفعات چرخش نیز در صفحۀ مدرج آن ثبت می شود.
وسیله ای کوچک و قابل حمل، برای شمارش قدم ها و اندازه گیری تقریبی فاصله ای که شخص طی می کند. فاصلۀ هر قدم با وزنۀ آویخته در این وسیله، که راه نوردی آن را به راه می اندازد، به دست می آید و تعداد دفعات چرخش نیز در صفحۀ مدرج آن ثبت می شود.
wikijoo: گام_شمار
کلمات دیگر: