صفحه اصلی
گرش
بستن
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
فارسی به انگلیسی
effect, impact
مترادف و متضاد
whirligig
(اسم)
چرخک، فرفره، تصور واهی، فرموک، گرش
لغت نامه دهخدا
گرش. [ گ ِ رِ ] ( اِ ) نگاه عشق آمیز و کرشمه. ( ناظم الاطباء ).
کلمات دیگر: