کلمه جو
صفحه اصلی

کاغذبازی


مترادف کاغذبازی : بوروکراسی، دیوانسالاری، قرطاس بازی

مترادف و متضاد

paperwork (اسم)
نوشته، تشریفات اداری، کاغذ بازی، تکالیف درسی، کار روی کاغذ، کار نوشتنی

بوروکراسی، دیوانسالاری، قرطاسبازی


فرهنگ فارسی

نوشتن کاغذ های متعدد و فرستادن آنها بمقامات ذی صلاحیت و پا پوش دوختن برای مردم و مفسده انگیختن : [ رشوه خواری حق کشی کاغذ بازی و پا پوش دوزی مثل کچلی تا توی ابرویش پایین آمده است ] . ( شام )

فرهنگ معین

( ~ . ) (اِ. ) مجازاً: زیاده روی در تشریفات اداری که باعث پیچیدگی و کندی جریان کارها می شود.

لغت نامه دهخدا

کاغذبازی. [ غ َ ] ( حامص مرکب ) اصول تشریفاتی اداری که با نوشتن نامه های متعدد از رؤسا به مرئوسین و بعکس صورت گیرد .

فرهنگ عمید

نوشتن نامه های پی در پی و بیهوده در ادارات، زیاده روی در تشریفات اداری.


کلمات دیگر: