کلمه جو
صفحه اصلی

لخته شدن

فارسی به انگلیسی

clot, coagulate, curdle

فارسی به عربی

تخثر
( لخته شدن (خون ) ) تخثر , جلطة

تخثر


مترادف و متضاد

clog (فعل)
بستن، مسدود کردن، کند کردن، لخته شدن، زیادی پر کردن

clot (فعل)
دلمه شدن، لخته شدن

coagulate (فعل)
بستن، سفت شدن، لخته شدن، دلمه کردن، ماسیدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) لخته شدن خون و جز آن . بستن آن انعقاد آن .

← لخته‌شدگی


فرهنگستان زبان و ادب

[شیمی] ← لخته شدگی

واژه نامه بختیاریکا

سره زِیدِن؛ کولاهستِن


کلمات دیگر: