کلمه جو
صفحه اصلی

گرسنگی دادن

فارسی به انگلیسی

starve, underfeed, undernourish, to famish, to starve

to famish, to starve


starve, underfeed, undernourish


فارسی به عربی

جوع

مترادف و متضاد

hunger (فعل)
اشتیاق داشتن، گرسنگی دادن، گرسنه کردن، گرسنه شدن

famish (فعل)
گرسنگی کشیدن، گرسنگی دادن

starve (فعل)
گرسنگی کشیدن، گرسنگی دادن، از گرسنگی مردن، قحطی زده شدن


کلمات دیگر: