مادرشوهر
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
خش، مادر زن، مادر شوهر، نامادری
فرهنگ فارسی
مارشو مار میره خشتامن
لغت نامه دهخدا
مادرشوهر. [ دَ ش َ / شُو هََ ] ( اِ مرکب ) مارشو. مار میره. خشتامن. خوشدامن. خشامن. خش. خوشه. خوشامن. خوش. خاش. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مادرشوی و خوشدامن شود.
گویش اصفهانی
تکیه ای: xâsrü
طاری: xârsü
طامه ای: mâšu
طرقی: xârsü
کشه ای: xârsi
نطنزی: mâyšu / xâsru
پیشنهاد کاربران
Mother - in - law
خش
در لهجه بختیاری خسی
در لهجه لری هوسیره
در لهجه لری هوسیره
کلمات دیگر: