کلمه جو
صفحه اصلی

گاوچشم

فارسی به انگلیسی

ox-eye, bulls-eye

مترادف و متضاد

pyrethrum (اسم)
گاو چشم

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه دارای چشمی گشاده بود فراخ چشم : گاو چشمی چو شیر آشفته شب نیاسوده روز ناخفته . ( نظامی ) ۲ - قسمی بابونه است که آنرا بابون. زرد گویند : زبس کش گاو چشم و پیل گوش است چمن چون کلب. فروش است . ( کلیله . مصحح مینوی ) توضیح عموم این گلها بنظر مردم شبیه به چشم آمده است و بنامهایی مثل چشم گاو و چشم گربه و چشم بز و چشم آهو و در عربی عین الثور و عین البقرو عین التیس خوانده اند و غالبا در باب جنس و نوع آنها اشتباه و همه را بیکدیگر خلط کرده اند . در کتاب الابنیه گوید بهار را عین البقر خوانند ... اسپرمست که اقحوان خوانندش ... و نیز بستان افروز جنسی است ازو . در قانون ابن سینا و کتاب الفلاحه و مفردات ابن البیطار بهار را با اقحوان زرد و عرار و بابونج اصفر یکی گفته اند با گلبرگهای زرد و گلهای لوله ای سرخ و در وسط ( شبیه به شب بو و همیشه بهار ) با برگهای پهن تر و ضخیمتر از برگهای بابونج و این وصف با نوعی از گل داودی نیز مطابق می آید

فرد مبتلا به گاوچشمی


فرهنگ معین

(چَ یا چِ ) (ص مر. ) ۱ - نوعی گل که گلبرگ هایش شبیه به چشم است . ۲ - فراخ چشم .

لغت نامه دهخدا

گاوچشم. [ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) فراخ چشم. ( برهان ) :
سیم ساقی شده گرازمی
گاوچشمی شده به گاودمی.
نظامی.
گاوچشمی چو شیر آشفته
شب نیاسوده روز ناخفته.
نظامی.
|| ( اِ مرکب ) اقحوان. ( ذخیره خوارزمشاهی ). آذرگون. آذریون. ( صحاح الفرس ). نام گلی است که بیرونش سفید و درونش زرد میباشد و به عربی عین البقر و بهار و در مصر کرکاس و در موصل شجرةالکافور و به یونانی فربانیون گویند. طبیعت آن گرم و تر است و بابونه گاو واقحوان همان است. اگر آب آن را گرفته بر حوالی انثیین بمالند قوت مجامعت دهد و بوییدن آن سبات آورد و آن مرضی است مهلک. بعضی گویند نوعی از انگور کوهی است که به عربی عین البقر خوانند. ( جهانگیری ) ( برهان ) :
هم از خیری و گاو چشم و سرشک
بشسته رخ هر یک آب سرشک .
اسدی.
شمال انگیخته هر سو خروشی
زده بر گاوچشمی پیل گوشی.
نظامی ( خسرو و شیرین چ ارمغان ص 126 ).
ز بس کش گاوچشم پیلگوش است
چمن چون کلبه گوهرفروش است.
نظامی ( از جهانگیری ).
غنچه با چشم گاوچشم به ناز
مرغ با گوش پیلگوش به راز.
نظامی.
|| نام گلی است که آن را در شب بوی باشد و در روز نباشد و به عربی عرار گویند. ( برهان ).

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] ویژگی کسی که چشمان درشت دارد، فراخ چشم.
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) نوعی بابونه که گلبرگ های باریک دارد و شبیه چشم است، چشم گاو، چشم گاو میش، چشم بز، چشم آهو، چشم گربه.

دانشنامه عمومی

گاوچشم یا پیتومبا (نام علمی: Talisia esculenta) نام یک گونه از تیره ناترکیان است.
گاوچشم (نام علمی: Schoenus nigricans) نام یک گونه از تیره جگنیان است.

فرهنگستان زبان و ادب

{buphthalmic} [پزشکی] فرد مبتلا به گاوچشمی


کلمات دیگر: