کلمه جو
صفحه اصلی

لبخند زدن

فارسی به انگلیسی

to smile


smile


smile, to smile

فارسی به عربی

ابتسامة

مترادف و متضاد

smile (فعل)
شکفتن، خندان بودن، لبخند زدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) تبسم کردن شکر خند زدن : زنها ... هر یک مژد. خود را می خواستند و آهو پیاپی لبخند میزد ...

لغت نامه دهخدا

لبخند زدن. [ ل َ خ َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) تبسم. ابتسام. بکماردن.

پیشنهاد کاربران

تبسم


کلمات دیگر: