کلمه جو
صفحه اصلی

عماد الکتاب

فرهنگ فارسی

میرزا محمد حسین سیفی قزوینی ملقب به عماد الکتاب از استادان خوش نویس خط نستعلیق و مروج کتابچه های رسم المشق

لغت نامه دهخدا

عمادالکتاب. [ ع ِ دُل ْ ک ُت ْ تا ] ( اِخ ) میرزا محمدحسین سیفی قزوینی ، ملقب به عمادالکتاب. از استادان خوش نویس خط نستعلیق و مروج کتابچه های «رسم المشق ». وی در قزوین در 27 فروردین سال 1285 هَ. ق. متولد شد و غالب عمرش به کتابت و تعلیم خط نستعلیق گذشت. ازجمله کارهای او کتابت نسخه شاهنامه معروف به «امیربهادری » است که در تهران به چاپ رسیده است. عمادالکتاب در سال 1334 هَ. ق. در کمیته مجازات که به توسطمیرزا ابراهیم خان منشی زاده و اسداﷲخان ابوالفتح زاده در تهران تشکیل یافته بود داخل و به تحریر بیانیه های آن کمیته مأمور شد. در سال 1335 هَ. ق. که دولت اعضای کمیته مزبور را دستگیر کرد عمادالکتاب مأموربه توقف در قم گردید و مدت ها در آنجا تحت نظر بود تا آنکه در عهد سلطنت رضاشاه پهلوی آزاد و در دفتر مخصوص دربار مأمور تحریرات گردید. و سرانجام در بیست وششم تیرماه سال 1315 هَ. ش. / 27 ربیعالثانی 1355 هَ. ق. در تهران درگذشت. ( از وفیات معاصرین به قلم محمد قزوینی ، مجله یادگار سال پنجم شماره 6 و 7 ).

دانشنامه عمومی

میرزا محمدحسین سیفی قزوینی (۱۲۴۰–۱۳۱۵ خورشیدی) ملقب به عمادُالکُتّاب و از استادان خوشنویس خط نستعلیق در یکصد سال گذشته بود که پیرو و گسترش دهندهٔ سبک و شیوهٔ خاص میرزای کلهر است.
کمیته مجازات
میرزا محمدحسین سیفی قزوینی در قزوین در ۲۷ فروردین ۱۲۴۰ شمسی (۱۲۸۵ قمری) متولد شد و غالب عمرش به کتابت و تعلیم خط نستعلیق گذشت. پدرش قباله نویس بود و مادرش از سادات سیفی قزوین، از این رو به این مناسبت سید بودن مادر، میرزا نامیده شد. مدتی نزد میرزا محمدعلی خوشنویس خط آموخت. در چهارده سالگی برای کار نزد تاجری از اهالی شیروان به بادکوبه رفت. در شانزده سالگی پای پیاده راهی عتبات شد و سه سال در کاظمین ماند و از راه نوشتن خط زندگی کرد. می گویند آنقدر معیشت بر او سخت بود که حتی نمی توانست به کربلا برود. سرانجام همراه یکی از علما به کربلا رفت و پنج سال در این شهر و نجف اقامت کرد و ضمن نوشتنِ خط، علوم دینی خواند و سرانجام از تنگدستی به ستوه آمد و به ایران بازگشت. دو سال در تهران ماند و ازدواج کرد. در سال ۱۲۷۱ شمسی در خیابان ناصرخسرو آموزشگاه خوشنویسی دایر کرد و اسم آن را «دارالکتابه» گذاشت. او نسخه ای از شاهنامهٔ فردوسی را برای مظفرالدین شاه خوشنویسی کرد و به این مناسبت لقب «عمادالکتاب» گرفت. در انقلاب مشروطه به جرگهٔ آزادی خواهان پیوست و در کودتای محمدعلی شاهی آوارهٔ کوه و بیابان شد. پس از فرار شاه مستبد، هفت سال معلم مشق احمدشاه شد. وی قبل از دورهٔ مشروطیت جزو کاتبان وزارت انطباعات و در دورهٔ سلطنت احمدشاه قاجار، مدتی در وزارت داخله، منشی و همان اوقات معلم مشق خط سلطان احمدشاه نیز بود. در چند سال اواخر عمر نیز در دربار پهلوی سمت خوشنویس مخصوص داشت.
او آخرین حلقه از زنجیره استادان قدیم خوشنویسی است که این هنر را به خوشنویسان معاصر پیوند داد. عمادالکتاب از مقلدان سبک خوشنویسی میرزا محمدرضا کلهر بود که پس از فوت او خوشنویس مهم دیگری بر جای نبود. از عمادالکتاب به عنوان کامل کنندهٔ شیوهٔ کلهر نام می برند. او بدون آنکه مستقیم شاگرد کلهر باشد از روی کتاب های چاپی وی به تمرین خط پرداخت و با وفاداری و وسواس زیاد شیوه او را آموخت و بدون آنکه در این شیوه دخل و تصرف زیادی بکند آن را به دیگران منتقل کرد. عمادالکتاب افزون بر نستعلیق در ابعاد بزرگ و کوچک (جلی و خفی) خط نسخ و شکسته نستعلیق را خوش می نوشته است. او مروج کتابچه های «رسم المشق» است.
همچنین عمادالکتاب از نقاشی آب رنگ و سیاه قلم سررشته داشته است؛ و تصویری از خود او به قلم خودش باقی است. وی قریحه شاعری نیز داشته و گاهی تفننی شعر می سروده است. این رباعی از اوست:

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] میرزا محمدحسین سیفی قزوینی (عمادُالکُتّاب) در سال ۱۲۴۰ هجری شمسی در طایفۀ سیفی قزوین به دنیا آمد. وی ابتدا خوشنویسی را با نسخ نویسی آغاز کرد و سپس به خط نستعلیق روی آورد و پیرو میرزا رضای کلهر شد ، طوری که او را به عنوان کامل کننده شیوۀ کلهر نام می برند.
پدرش قباله نویس بود و مادرش از سادات سیفی قزوین، و به این مناسبت (سید بودن مادر)، میرزا نامیده شد. مدتی نزد میرزا محمدعلی خوشنویس خط آموخت.
در چهارده سالگی برای کار نزد تاجری از اهالی شیروان به بادکوبه رفت. در شانزده سالگی پای پیاده راهی عتبات شد و سه سال در کاظمین ماند واز راه نوشتن زندگی کرد.
می گویند آن قدر معیشت بر او سخت بود که حتی نمی توانست به کربلا برود. سرانجام همراه یکی از علما به کربلا رفت و پنج سال در این شهر و نجف اقامت کرد و ضمن نوشتنِ خط، علوم دینی خواند و سرانجام از تنگدستی به ستوه آمد و به ایران باز گشت.
دو سال در تهران ماند و ازدواج کرد. در سال ۱۲۷۱شمسی در خیابان ناصرخسرو آموزشگاه خوشنویسی دایر کرد و اسم آن را «دارالکتابه» گذاشت. شاهنامه ی فردوسی را برای مظفرالدین شاه خوشنویسی کرد و به این مناسبت لقب «عمادالکتاب» گرفت. در انقلاب مشروطه به جرگه ی آزادی خواهان پیوست و در کودتای محمدعلی شاهی آواره ی کوه و بیابان شد.
پس از فرار شاه مستبد، هفت سال معلم مشق احمدشاه شد. در سال ۱۲۹۴ شمسی عضو انجمنی مخفی شد به نام «کمیته ی مجازات» که هدف آن از بین بردن هواداران مؤثر انگلیس در ایران بود. مأموریت نوشتن شب نامه های این کمیته با عمادالکتاب بود و گزارشی از انجام ترور توسط او ثبت نشده است. با خیانت یکی از اعضا، کمیته، کمیته از هم پاشید و سران آن دستگیر و اعدام شدند.
عمادالکتاب هم به پنج سال حبس محکوم شد. در سال ۱۳۰۰، در ۶۰ سالگی از زندان آزاد شد و چهار سال بعد فرمان نگار مخصوص رضا پهلوی گردید و مدتی معلم خطّ پهلوی دوم بود.
در سال ۱۳۱۲ انجمن آثار ملی او را مأمور نوشتن کتیبه های آرامگاه فردوسی در طوس و کتیبه های دارالفنون، دانشسرای عالی، دانشگاه تهران و چند جای دیگر کرد. در همین سال نشان درجه ی یک فرهنگِ وزارت معارف را دریافت کرد و سه سال بعد در ۲۶ تیر سال ۱۳۱۵ در سن ۷۵ سالگی از دنیا رفت و در امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپرده شد. او را پس از میرعماد و کلهر بزرگترین خوشنویس تاریخ ایران می دانند.


کلمات دیگر: