کلمه جو
صفحه اصلی

تطفیف

فرهنگ فارسی

کم پیمودن کیل

لغت نامه دهخدا

تطفیف. [ ت َ ] ( ع مص ) کم پیمودن کیل. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). کم پیمودن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). کم پیمودن پیمانه را و آن تا لب پیمانه باشد نه با طفافه. || گستردن مرغ هر دو بازو را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || برجستن اسب یا قریب شدن آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || تنگ گرفتن نفقه بر عیال. || بازدادن کمترین آن را که از وی گرفته بود. || نزدیک به غروب شدن خورشید. ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تطفیف یعنی کم فروشی که قرآن کریم به آنها وعده جهنم داده است.
قرآن کریم مطفّفان و کم‏فروشان را مستحقّ عذاب جهنم معرّفی کرده است. ازاین‏رو کم‏فروشی از گناهان کبیره شمرده شده است.
در اینکه مراد از تطفیف، کم‏فروشی در همه اجناس است یا کم‏فروشی در خصوص کالاهایی که با پیمانه و وزن معامله می‏شوند اختلاف است


پیشنهاد کاربران


کلمات دیگر: