کلمه جو
صفحه اصلی

نظام سیاسی ایران

نقل قول ها

سخنان دربارهٔ نظام های سیاسی ایران
• «ما به کسانی نیازمندیم که فریادِ «من عاشقِ وطنم» را از اعماقِ روح برآورند و نیاندیشند به اینکه وطن در کدام زمان، در کدام حال، با کدام نظام.» یادنامه اخوان ثالث، ص ۸۲ -> نادر ابراهیمی
• «خداوند عالم، خاک ایران و اهل ایران را برای چه آفریده است؟ از برای اینکه به چند الواط بی دین خوش بگذرد. اسم مبارک این الواط چیست؟ اولیای دولت عِلیة ایران. این اولیای شریف به چه هنر صاحب چنان امتیاز شده اند؟ به هنر اینکه ایران را فقیرتر و ذلیل تر و خراب تر از هر نقطة روی زمین ساخته اند. از برای پیشرفت چنین مأموریت مقدس باید صاحب چه فضایل باشند؟ اولاً باید از هیچ نوع رسوایی ابداً خجالت نکشند، ثانیاً باید از روی صدق و ایمان دشمن معرفت و مروج منتهای قرمساقی باشند، ثالثاً باید خود را به حدّی بی غرض بسازند که از روی انصاف آن رذلی که بر حسب پستی ذاتی و به حکم شرافت جنون بر همة ایشان مرجّح باشد او را شخص اول قرار بدهند.» در اصول مذهب دیوانیان -> میرزا ملکم خان
• «شاه هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد. سخنش قانون است. این ضرب المثل که: «قانونِ مادها و پارس ها تغییر ناپذیر است.» صرفاً سخنان قدیمی زایدی دربارهٔ حکومت خودسرانه بوده است. شاه همهٔ وزیران را منصوب می کند و می تواند وزراء، صاحب منصبان، مأموران و قاضیان را برکنار کند. زندگی و مرگ همهٔ افرادِ خانوادهٔ شاه در دستِ اوست و هیچ کدام از مأموران لشکری و کشوری که در خدمتِ شاه اند، از این قانون مستثناء نیستند. افرادی که موردِ بی مهری واقع شده اند و یا معدوم می شوند، اموالشان به شاه می رسد و حقِّ سلب حیات در هر حال فقط در اختیار اوست. امّا وی می تواند این حق را به کارگزاران یا نایبان خود واگذار کند ... سه قوهٔ حکومت، یعنی مقنّنه، قضائیه و مجریه در وجودِ او متمرکز است و هیچ گونه قید و الزامی نمی تواند بر شاه تحمیل کرد. تنها رعایتِ صوری آدابِ مذهبِ ملّی بر او واجب است. وی محور زندگی عمومی در کشور است.»، در «Persia and the Perisan question»، ج ۱، ص ۴۳۳ -> جرج کرزن
• «دولت فی الحقیقه به منزله سایه خداست و مرگ و میر و عزل و نصب وتغییر و تبدیل بجهت او نیست…» به وزیر خارجه وقت (عباس قوام الدوله تفرشی) (یازدهم شهر ربیع الثانی ۱۳۰۶) -> حسینقلی صدرالسلطنه
• «نظام شاهنشاهی ایران ضامن استواری وحدت ملّی، قاطعیّت قدرتِ فرماندهی، نیرومندی نظامی، استقلال سیاسی و نقشِ بارز جهانی کشور ماست. قانون اساسی ایران ناظر بر نظمِ دموکراتیک کشور و ضامنِ حقوقِ مدنی و سیاسی و قضایی همة افراد ایرانی است.» در «به سوی تمدن بزرگ»، بخش دوم، ایران امروز -> محمدرضا شاه پهلوی
• «نظام شاهنشاهی ایران، نظامی است که از روز نخست با موجودیت و هویت ملّی ایرانی پیوند خورده است و استحکام و استمرار آن، از شگفتی های تاریخ است.» در «به سوی تمدن بزرگ»، بخش سوم، در راه تمدن بزرگ -> محمدرضا شاه پهلوی
• «نظام شاهنشاهی ایران، از روز نخست به صورت مظهر و در عین حال نگاهبان همة ارزش های دیگری درآمده است که موجودیّت ایرانی بر آن ها استوار است.» در «به سوی تمدن بزرگ»، بخش سوم، در راه تمدن بزرگ -> محمدرضا شاه پهلوی
• «نه حملات خُردکنندة اسکندر و عرب و مغول، نه نابه سامانی های داخلی دوران ملوک الطوایفی و هرج و مرج، نه نفوذهای استعماری ادوار اخیر و نه آخرین آزمایش های بیگانگان که در دوران خود ما صورت گرفت، هیچ یک توانایی رخنه بدین دژ پولادین ملیّت ایرانی را نیافت و مسلّم است که در آینده نیز هیچ عامل دیگری این توانایی را نخواهد یافت.» در «به سوی تمدن بزرگ»، بخش سوم، در راه تمدن بزرگ -> محمدرضا شاه پهلوی
• «در فرهنگ ایرانی، شاهنشاهی ایران بعنی واحد جغرافیایی و سیاسی ایران به اضافة هویّتِ خاصِّ ملّی و همة ارزش های تغییرناپذیری که این هویّت ملّی را به وجود آورده اند.» در «به سوی تمدن بزرگ»، بخش سوم، در راه تمدن بزرگ -> محمدرضا شاه پهلوی
• «تمام بهانه فرنگی ها در دست درازی به ممالک ما این است که شما از عهده به کاربردن نعمت های طبیعی برنمی آیید و آن را حرام می کنید. پس ما باید این کار را صحیح بکنیم. پس اگر خود مشرق زمینی ها این کار را بکنند، فرنگی ها چه حق فضولی دارند.» یادداشت های روزانه از محمدعلی فروغی (۲۶ شوال ۱۳۲۱–۲۸ ربیع الاول ۱۳۲۲ قمری)، به کوشش ایرج افشار، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۸، صص. ۱۷۲ و ۱۷۳ -> محمدعلی فروغی
• «تصور نسلی که علیه رژیم شاه مبارزه می کرد این بود که مشکل مردم و آزدی های اساسی آنها تنها رژیم شاه و شخص خود شاه است و اگر شاه نباشد ایران تبدیل به گلستان می شود. در واقع نسل ما دچار یک چنین خام اندیشی بود که مشکل فقط شاه است به همین دلیل هم مباحث پیچیده تر مثل قانون گرایی، جامعهٔ مدنی و حدود آزادی که امروز ومطرح شده اصلاً برای ما معنا و مفهوم خاصی نداشت. برای نمونه حضرت امام (ره) سال ۵۹ را، سال قانون، اعلام کردند، ولی در تمام طول این سال مقالات و مباحث خاصی در مورد قانونگرایی مطرح نشد، زیرا آن زمان هنوز عده زیادی به اهمیت قانون و قانونگرایی پی نبرد بودند.» -> صادق زیباکلام
• «اگر مقصود از انقلابی عمل کردن، زدن و ریختن و کشتن و پاشیدن و پا روی همه اصول و قانون و مقررات گذاشتن باشد البته دولت و شخص بنده انقلابی نیستیم. اما اگر بنا باشد که نظم و اصول و سیستم و تغییر عمیق باشد ما انقلابی بودیم و هستیم. اما اینکه می گویند دولت قاطع نیست، فکر کنید کسی را چاقویی دستش می دهند اما تیغه چاقو را به کس دیگری می دهند دستش چاقویی است که اصلاً تیغه ندارد.» -> مهدی بازرگان
• «خلافت و حکومت از دیدگاه امام و اسلام، نه از آن یزید و خلفاست، نه از آن خودشان (امام حسین)، و نه از آن خدا، بلکه از آن امت، به انتخاب خودشان است.» -> مهدی بازرگان
• «تمام حرف ما این است که اگر به فرض یک حکومت دینی، از همه جهت تمام و کمال به دست مومنین مخلص ناب تشکیل شد، آن چه نباید این حکومت و دولت دست به آن بزند و دخالتی بنماید، دین و ایمان و اخلاق مردم است.» -> مهدی بازرگان
• «نباید اختیار حکومت را به دست متولیان و مؤسسات مذهبی ـ به هر کیفیت و درک و رفتاری که دارند ـ بسپاریم و اطاعت کورکورانه را باب کنیم.»• «اولین مسئله و مصیبتی که مسلمانان بعد از رحلت فرستاده خدا در سقیفه ی بنی ساعده با آن روبرو و جدای از یکدیگر شدند ـ که هنوز هم ادامه دارد ـ بر سر جانشینی پیغمبر یا حکومت بر امت بود که به زودی طرفین دعوی برای مشروعیت دادن به قدرت شان و به کرسی نشاندن نظرشان دین و خدا را وارد در ماجرا کردند، رسول اکرم قبلاً فرموده است: لکل امه فتنه و فتنه امتی الملک. هر امتی را فتنه و آفتی است و فتنه امت من ملک است و نزاع بر سر حکومت و قدرت.» -> مهدی بازرگان
• «حافظ حکومت حق، خدا و خود مردم اند. این ها که دستگاه های گشتاپو و گپئو و امثال آن را درست کرده اند، خود اعتراف به عدم حقانیت و محبوبیت و بشریت خود می نمایند.» -> مهدی بازرگان
• «صاحب حکومت و برگزیننده ی زمام دار، خود مردم هستند.» -> مهدی بازرگان
• «حکومت باید از آنِ انسان باشد نه کشیش و کلیسا و مسیح و خدا. انسان خودش حاکم بر خویش و نویسنده قانون و مقررات، آن هم نه یک انسان، بلکه جمع انسان ها و ملت.» -> مهدی بازرگان
• «مبنای مدیریت در اسلام و نیز در تجربه تاریخی بشر، مدیریتِ برآمده از اراده و انتخاب مردم است. قانون اساسی نیز بر آن، به عنوان یک ارزش اسلامی و شرعی صحه گذاشته است و ملاک صلاحیت افراد در اداره؛ علم، عدالت، صداقت و مسئولیت پذیری است. ملت ایران، با کمک روحانیت صدسال است در پی مدیریت علمی و حاکمیت ملی توأم با علم و عدل هستند و حکومت مشروطه و جمهوری اسلامی محصول این تلاش بوده است. امید است این تلاش ها به نتیجه برسد. -> حسین انصاری راد
• «ما این نظام را قبول داریم و معتقدیم متناسب با وضعیت ایران است.» -> محمد خاتمی
• «پاسداری از این جمهوری اسلامی با همان وجهه ای که در انقلاب بود و عرضه شد بزرگترین کار انقلابی است و کسی که از این دفاع کند او انقلابی واقعی است و کسی که به آن لطمه بزند ولو به نام دین و یا هر نام دیگری اوست که از انقلاب فاصله گرفته است ولو ادعای انقلابی گری کند .» -> محمد خاتمی
• «امروز معتقدم آمریکاستیزی تبدیل به هویت جمهوری اسلامی ایران شده است یعنی اگر آمریکاستیزی را از نظام جمهوری اسلامی بگیرند هیچ چیز دیگری در دستش نیست و آمریکاستیزی به ایجاد نوعی هویت برای نظام جمهوری اسلامی بدل شده است.» -> صادق زیباکلام
• «تعریف جرم سیاسی شدنی نیست و در هیچ جامعه توسعه یافته و دموکرات و آزادی دیده نمی شود، یک اصول اولیه ای هست که باید که رعایت شود، اما مطلقاً چیزی به نام جرم سیاسی وجود ندارد.» -> صادق زیباکلام
• «... امروز روی کرهٔ زمین تنها کشوری که اسرائیل آن را تهدیدی علیه وجود خود می داند جمهوری اسلامی ایران است.» -> حسن نصرالله
• «نمی توانید در کنار فلسطین باشید مگر این که در کنار جمهوری اسلامی ایران باشید و اگر دشمن جمهوری اسلامی ایران باشید پس دشمن فلسطین و قدس هستید. چرا؟ این یک ادعا نیست. چون تنها امید باقی مانده پس از خداوند (سبحانه و تعالی) برای بازگرداندن فلسطین و قدس، این جمهوری اسلامی و پشتیبانی و حمایت آن از ملت ها و جنبش های مقاومت این منطقه و در رأس آن ها ملت فلسطین است.» -> حسن نصرالله
• «امروز کسی برای جمهوری اسلامی آقایی نمی کند کسی برای ایران دیکته نمی کند و مردم پیرو امام زمان (عج) و نماینده ایشان که همان ولایت فقیه و رهبری است و هر چه ایشان بگوید همان ملاک و میزان است.» -> علی اکبر ناطق نوری
• «در جمهوری اسلامی خودمان نیز دیدیم که شعار «دین و دنیا به صورت ادغام دین و سیاست» و «سیاست تابع روحانیت» کار را به جایی رساند که گفتند، حکومت و بقای نظام (یا به بیان دیگر، قدرت و حاکمیت) از اولویت و اصالت برخوردار بوده اگر مصالح دولت و حفظ امت اقتضاء نماید می توان اصول و قوانین شریعت را فدای حاکمیت نمود و تا «تعطیل توحید» پیش رفتند.» -> مهدی بازرگان
• «باید باورر داشته باشیم که قانون اساسی ما برگرفته از قرآن است و نظام ما مبتنی بر دین اسلام و این دین برای هدایت انسان است و حکومت باید در چارچوب سیر تکامل انسان قرار گیرد و آنچه در قانون اساسی آمده میراث امام راحل (ره) است.» -> عباسعلی کدخدایی
• «حکومت اسلامی… حکومت استبدادی نیست که رئیس دولت مستبد و خودرأی باشد، مال و جان مردم را به بازی بگیرد و در آن به دلخواه دخل و تصرف کند، هرکس را اراده اش تعلّق گرفت بکشد و به هر که خواست انعام کند و به هر که خواست تیول بدهد، اموال و املاک ملت را به این و آن بخشد...» منبع: سید روح الله خمینی، کتاب ولایت فقیه، ص ۳۲–۳۳؛ سید روح الله خمینی، کتاب البیع، ج ۲، ص ۴۶۱. -> سید روح الله خمینی
• «آیا قانون اساسی ایران به صادر کردن انقلاب اشاره نمی کند؟ آیا قانون اساسی ایران به لزوم توجه به شیعیان محروم اشاره ندارد؟ آیا این ایران نبود که حزب الله لبنان را تأسیس کرد؟ آیا ایران با زیرپا گذاشتن تمام قوانین بین المللی به ۱۲ سفارت خارجی در خاک خودش حمله نکرد؟ ما حمله نکردیم، این ایران بود که چنین کرد. آیا ایران حملات سال ۱۹۹۶ بر ضد نظامیان آمریکایی در «الخبر» را برنامه ریزی و اجرا نکرد؟ بلی، آنها چنین کردند و مسئول ناظر عملیات سرلشکر شریفی، وابسته نظامی سفارت آنها در بحرین بود. سازنده بمب لبنانی بود و مواد منفجره از بقاع لبنان آمده بود. سه فرمانده اصلی عملیات فرار کرده و از آن زمان در ایران زندگی می کنند.» -> عادل الجبیر


کلمات دیگر: